نکته بیست و چهارم ( چشم دل باز کن )

در این نکته ، به ذکر ابیاتی از ترجیع بند مشهور هاتف اصفهانی اکتفا می کنیم و طالبان اسرار را به تدبّر در آن سفارش می کنیم. جناب هاتف در ابیات آخر این بخش ، اشاره به وحدت شهود دارد که منافی کثرت موجود نیست ؛ فَتَأمَّل.

چشم دل باز کن که جان بینی

آنچه نادیدنی است آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری

همه آفاق گلسِتان بینی

بر همه اهل آن زمین به مراد

گردش دور آسمان بینی

آنچه بینی ، دلت همان خواهد

وانچه خواهد دلت ، همان بینی …

دل هر ذرّه را که بشکافی

آفتابیش در میان بینی

هرچه داری اگر به عشق دهی

کافرم گر جُوِی زیان بینی

جان گدازی اگر به آتش عشق

عشق را کیمیای جان بینی

از مَضیقِ جهات درگذری

وسعت مُلک لامَکان بینی

آنچه نشنیده گوش ، آن شنوی

وانچه نادیده چشم ، آن بینی

تا به جایی رسانَدَت که یکی

از جهان و جهانیان بینی

با یکی عشق ورز از دل و جان

تا به عَینُ ‌الیَقین عیان بینی

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وَحــدَهُ لـا إِلــهَ إلّـا هُــو

گذاشتن پاسخ