« يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ » « [خدا] به هر كس كه بخواهد حكمت مىبخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، كسى پند نمی گيرد. » ( البقرة ، ۲۶۹ )
کتابی هست به نام « خلق مدام در عرفان اسلامی و آیین بودایی ذن » نوشتهء « توشیهیکو ایزوتسو ». وقتی این کتاب به دستم رسید کاغذی کوچک درون آن بود که رویش نوشته بود :
« آن گاه که مطالعهء ذن را آغاز کردم ، کوه کوه بود ؛
چون اندیشیدم که به ذن رسیده ام ، کوه دیگر کوه نبود ؛
ولی چون به شناسایی کامل ذن رسیدم ، کوه باز کوه بود. »
علمی که به حکمت منجر نشود ممکن است بعضی ها را از خدا دور کند ، امّا وقتی علم ، ثمر داد و دانایی و حکمت در قلب انسان جا گرفت ، دوباره به آغوش خدا باز می گردد.
فلسفه تا جایی به درد می خورد که دست انسان را به دامان حکمت برساند و یا بخواهی مشکل فکری کسی را با آن حلّ کنی. از آن پس ، در صورتی به علمت افزوده می شود که به معلومات سابقت عمل کرده باشی و … .
این گونه علم ، نور است و با گناه سازگار نیست. این است که کسانی که پیوسته به دنبال شهوات و گناهان هستند ، آن گونه که استعداد آن را دارند و بالقوّه می توانند ، بهره ای از حکمت نمی برند.
« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ » « آنگاه فرجام كسانى كه بدى كردند این بود که آيات خدا را تكذيب كردند و آنها را به ريشخند می گرفتند. » ( الروم ، ۱۰ )
گذاشتن پاسخ