حبّ علی بن ابی طالب حسنة لا تضرّ معها سیّئة

از حضرت سيد الانبياء محمّد مصطفي صلّي الله عليه و آله و سلّم نقل شده که فرمودند : « حبّ علي بن ابي طالب حسنة لا تضرّ معها سيئة و بغضه سيئة لا تنفع معها حسنة »

محبّت و دوست داشتن علي بن ابي طالب حَسَنه اي است کارِ خوبي است که با وجود آن هيچ سيئه و گناهي ضرر نمي رساند و دشمن داشتن او سِئه و گناهي است که با وجود آن هيچ حَسَنه اي نفع نمي رساند.

معناي ظاهري حديث به حسب الفاظِ آن واضح و روشن است ، امّا سؤالي که طبيعتاً پيش مي آيد اين است که آيا طبق اين روايت کسي که محبّت امير المؤمنين صلوات الله عليه را در دل دارد مي تواند گناه کند ؟

مسلّماً و قطعاً اين طور نيست ، خداي متعال مي فرمايد : « فَمَن يعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يرَهُ * وَ مَن يعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يرَهُ »

هر کس هر اندازه خوبي و يا بدي بکند آن را و اثر آن را مي بيند.

پس معناي اين حديث چيست ؟

بعضي از اهل علم در اين باره مطالبي را فرموده اند ؛

مثلاً اينکه مقصود محبّت حقيقي نسبت به آن حضرت عليه السلام داشتن است و معلوم است که کسي که محبّتي اينچنين داشته باشد بر خلاف ميل محبوب عمل نمي کند و از آنجا که ميل حضرت امير عليه السلام همان عبوديت حضرت حقّ تبارک و تعالي است ، پس محبّ آن حضرت در بندگي خدا کوتاهي نمي کند.

محمود بن حسن وراق ( متوفي ۲۲۵ ) مي گويد :

تعصي الاله و انت تظهر حبّه *** هذا و ربّي في القياس بديع

لو کان حبّک صادقاً لأطعته *** ان ّ المحبّ لمن يحبّ مطيع

اجمالاً مي گويد : تو بر خلاف امر و نهي خدا عمل مي کني و با اين وجود نسبت به او اظهار محبّت مي کني ! اين چيز بديع و بي سابقه اي است ! اگر تو در محبّتت نسبت به خداي متعال صادق بودي از او اطاعت مي کردي زيرا مُحِبّ يعني کسي که دوست دارِ کسي است ، نسبت به محبوبش مطيع است.

البتّه احتمالات ديگري هم در معناي اين حديث داده اند ؛ مثل اينکه ممکن است مقصود اين باشد که محبّ امير المؤمنين عليه السلام « خالد » در عذاب نخواهد بود ( يعني اگر هم به جهنّم برود تا ابد در آنجا نخواهد ماند و بالاخره هر چند بعد از آنکه به واسطهء گناهانِ بخشيده نشده اش عذاب شد از آنجا نجات مي يابد ) و … .

به هر حال اگر کسي طالب توضيحات بيشتر در اين زمينه است مي تواند به منابع ديگر رجوع کند. [ مثل : رسالة في العدالة ، الشهيد الثاني ، ص ۲۲۷ و مجمع البحرين ، الطريحي ، ج ۱ ، ص ۴۴۲ و کتاب الاربعين ، الماحوزي ، ص ۱۰۵ و نهج الايمان ، علي بن يوسف بن جبر ، ص ۴۴۹ به بعد ]

اين حديث به قول شيخ آقا بزرگ طهراني – رضوان الله عليه – از احاديث مشهورهء بين شيعه و سنّي است و در « الذريعة » کتابي را با نام « سفينة الراكب في بحر محبة علي بن ابي طالب » ذکر کرده و مي گويد : « للسيد محمد مهدي بن الحسن الحسيني القزويني الحلي المتوفى راجعا من الحج في ۱۳۰۰ بقرب النجف. و هو شرح الحديث المشهور [ حب على حسنة لا تضر معها سيئة . . ] »( الذريعة ، ج ۱۲ ، ص ۱۹۶ )

يعني اين عالم شيعه – رحمة الله عليه – کتاب مستقلّي در شرح اين حديث ( يا حدّ اقلّ در شرح قسمت اوّل آن ) نوشته است که اين نشان دهندهء ميزان اهتمام آن بزرگ به اين حديث شريف است.

به هر حال قضيه اي در اينجا هست که نقلش از چند جهت مهمّ است و ان شاء الله بعد از نقل قضيه ، به آن جهات اشاره خواهم کرد :

يکي از علماي شيعه که در احياي امر اهل بيت و به خصوص در دفاع از ولايت امير المؤمنين صلوات الله عليه بسيار موفّق بوده است « مير حامد حسين هندي » – اعلي الله مقامه و قَدَّس سرَّه – است. او در دفاع از مذهب حقّ کتابي را تأليف نموده به نام « عبقات الانوار » که به فرمودهء آية الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي – رضوان الله عليه – : « من اعظم کتب الکلامية ، لم يؤلّف نظيره لحدّ الآن … »( الاجازة الکبيرة ، ص ۴۰۸ ) « از عظيم ترين کتب علم کلام است ، نظيرش تا به حال تأليف نشده است » و حقيقتاً هم کتاب عجيبي است و خدا مي داند که مؤلّفش در تأليف آن متحمّل چه زحمتهايي شده است و چه تلاشهايي کرده است !

142

ميرزا محمّد مهدي کشميري – رحمة الله عليه – دربارهء ايشان مي نويسد :

« در تصنيف و مجاهدهء ديني بحدي انهماک داشتند که هرگاه بوجه درد صدر دست يمين از کار افتاد بدست يسار تحرير مينمودند و هرگاه دست يسار هم کار نميکرد بزبان املاء ميفرمودند هيچ مانعي را در اينباب مانع نمي انگاشتند و هميشه عَلَم نصرت دين مبين در دست داشتند … »( تکملهء نجوم السماء ، ج ۲ ، ص ۳۰ )

سیّدنا الاستاد به سند معتبر از عالم عامل آيت الله سيد عبد الکريم کشميري – رضوان الله عليه – نقل کردند که فرمود : در حالت کشف ، مرحوم مير حامد حسين هندي صاحب کتاب عبقات الانوار را در منزل ديدم که بر سينهء او نوار سبزي بوده و بر آن نوشته شده بود : « حبّ علي بن ابيطالب حسنة لا تضرّ معها سيئة ». اين کشف طولاني هم شده بود.

نکتهء جالبي که در اين جا هست و حقير احتمال مي دهم که ربطي به مکاشفهء آیت الله کشميري – رحمة الله عليه – داشته باشد اين است که علّامه شيخ محمّد امين خوئي – رضي الله عنه – در « مرآة الشرق » در ضمن ترجمهء مير حامد حسين – رحمه الله – مي نويسد : « و لمّا غلب عليه الضعف و المشيب و کان لا يقدر علي المطالعة قاعداً ، فکان يستلقي و يضع الکتاب علي صدره و لما وضعوا جنازته علي المغتسل وجدوا علي أثر الکتاب ، قد خطّ علي صدره ، يفوه بجلالته بأعلي صوتة و علوّ مرتبته في العلم. »

خلاصه اينکه وقتي ضعف و پيري بر مير حامد حسين غلبه کرد و قادر بر مطالعه در حالت نشسته نبود ، به پشت مي خوابيد و کتاب را بر سينه اش مي گذاشت و وقتي که جنازه اش را براي غسل دادن بر مُغتسَل گذاشتند ، ديدند که جاي قرار دادن کتاب و اثر آن بر روي سينهء او مشهود است.

و معلوم است که کسي که تا به اين حدّ در راه اهل بيت عليهم السلام زحمت بکشد به چه مقامات و چه درجاتی خواهد رسيد ، هرچند تفصيل آن درجات و مقامات بر عقول ضعيفاني مثل من پوشيده باشد.

آن را که دوستي علي نيست کافر است     گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش

گذاشتن پاسخ