ابو تراب

1111به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند       به آسمان رود و کار آفتاب کند

امير المؤمنين صلوات الله و سلامه عليه کنيه هاي متعدّدي داشته اند. يکي از اين کنيه ها « ابو تراب » است. از اين جهت در اين جا به اين کنيه مي پردازيم که در مورد آن نکتهء لطيفي وجود دارد.

امّا قبل از بيان آن نکته ببينيم چرا آن حضرت عليه السلام مُکَنّيٰ به اين کنيه شدند ؟

در اين مورد نقل هاي متعدّدي وجود دارد که شايد علّت بعضي از اين تعدّدِ نقل ها ( همان طور که از کلام بعضي از محقّقين( ن . ک به : موسوعة الامام أمير المؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام ، باقر شريف القرشي ، الجزء الاوّل ، ص ۶۱ ) بر مي آيد ) اين باشد که جناب سيد الانبياء صلّي الله عليه و آله و سلّم در موارد متعدّدي ايشان را به اين کنيه مکنّي ساخته اند.

پس بعيد نيست که علّت اصلي اطلاق اين کنيه بر امير المؤمنين سلام الله عليه همين اقوال رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم ( طبق آنچه از آن حضرت نقل شده ) بوده باشد.

و نقل مي کنند که خودِ حضرت امير سلام الله عليه اين اسم را از سائر اسماءِ خود بيشتر دوست داشته اند و وقتي او را به اين اسم مي خوانده اند خوشحال مي شده اند.( تاريخ مدينة دمشق ، ج ۴۲ ، ص ۱۷ )

( يک نکتهء لغوي در اين جا هست و آن اينکه « اسم » گاهي بر « کنيه » هم اطلاق مي شود که اين جا هم از آن موارد است.( مطالب السؤول في مناقب آل الرسول ، ص ۳۱۸ ) )

به هر حال اين کنيه براي امير المؤمنين عليه السلام در بين مسلمين شايع شد و در شعر شعراء نيز به کار گرفته شد.

من در اينجا يک نمونه از اين اشعار را ذکر مي کنم و آن نکتهء لطيفي که در ابتدا به آن اشاره کردم ، ان شاء الله در ضمنِ شرح معناي اين شعر معلوم مي شود.

يکي از شعراي مشهور عرب « عبد الباقي بن سليمان بن احمد العمري الفاروقي الموصلي » ( ۱۲۰۴ – ۱۲۷۹ ) است که به « عبد الباقي الفاروقي » يا « عبد الباقي العمري » هم خوانده مي شود. اين شاعر که در ضمن ، مورّخ هم بوده است ، عجيب شاعري است ! بنده اگر چه اديب به معناي خاصّ و اخصّش نيستم امّا همين قدر که الحمد لله علاقه و ذوقي نسبت به ادبيات در من هست اين قدر مي فهمم که بعضي از اشعار اين شاعر زبردست ، بي نظير و يا کم نظير است.

دوست داشتم شمّه اي از عجايب احوالات و بعضي از نوادر او را در اينجا ثبت کنم ، امّا اين مکتوب ان شاء الله متعلّق است به حضرت ابو الائمّة صلوات الله عليه و بنابراين در مورد اين شاعر مُفلِق به اندازهء ضرورت گفتيم و خوانندهء طالب علم را به منابع ديگر ارجاع مي دهيم و « لعلّ الله يحدِثُ بعدَ ذلک أَمراً ».

به هر حال يکي از اشعار آب دار او اين ابيات است(دیوان عبد الباقی الفاروقی الموصلی ، ص ۸۹ و ص ۹۰ ) :

یا ابا الاوصیاء انت لِطٰهٰ***صهره و ابن عمّه و اخوه

انّ  لله  فی  معانیک  سرّاً***اکثر العالمین ما علموه

انت ثانی الآباء فی منتهی الدَّوْ***رِ و آباؤه تعَدّ بنوه

خلق  الله  آدماً  من  تراب***فهو ابن له و انت ابوه

خطاب به امیر المؤمنین که پدر سایر اوصیاء علیهم السلام است عرض می کند : تو برای طه ( که حضرت سیّد الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم است ) هم داماد او و هم پسر عموی او و هم برادر او هستی.

انّ  لله  فی  معانیک  سرّاً      اکثر العالمین ما علموه

برای خدا در معانیِ تو سرّی هست که اکثر اهل عالم آن را نمی دانند.

آن سرّ چیست ؟

انت ثانی الآباء فی منتهی الدو       ر و آباؤه تعَدّ بنوه

تو در منتهی الدور دوّمین پدر هستی ( اوّلین پدر حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم است ) و کسی هستی که پدرانش ، پسرانِ او شمرده می شوند.

خلق  الله  آدماً  من  تراب       فهو ابن له و انت ابوه

خدا حضرت آدم علی نبیّنا و آله و علیه السلام را از تراب آفرید پس او در واقع پسر خاک است و از آنجا که تو « ابو تراب » هستی ، تو پدر او می باشی.

گذاشتن پاسخ