تأملاتی در سیاست (2)

siasat2

یکی از نشانه های پیشرفت فرهنگ یک جامعه ، این است که اعضای آن ، وقتی می خواهند در مورد یک نظر یا عملکرد از مخالفین خود اظهار نظر کنند ، ابتدا به نگرش و پیش-فرضهای آنها در مورد آن نظر یا کار ، اشراف کامل پیدا کنند ؛ یعنی بفهمند آنها بر اساس چه افکاری به این نتیجه رسیده اند و چرا این گونه عمل کرده اند. در این صورت ، درست یا نادرست و مثبت یا منفی بودن آن نظر یا عملکرد را بهتر درک خواهند کرد. اگر در یک جامعه چنین رویداد مبارکی رخ دهد ، اختلافات و تنشها به حدّاقلّ خواهد رسید. وقتی می خواهیم در مورد یک پدیدهء اجتماعی ( مثلاً یک مسألهء سیاسی ) قضاوت کنیم ، تا آن را به صورت کامل نشناخته باشیم ، نمی توانیم و نباید به نقد آن بپردازیم ، و از آن بالاتر ، نباید در مورد آن دچار حُبّ و بُغض شویم. یکی از بهترین راههای درک طرف مقابل ، گفتگو با اوست. انصافاً چقدر سعی کرده ایم مخالفینمان را درک کنیم ؟ چقدر با آنها گفتگو کرده ایم ؟ چند درصد از جدالها و نقدهایمان ، بعد از درک کامل طرز فکر طرف مقابل ، و فهم پیشفرضهای او بوده است ؟ تصوّری که از افکار و ذهنیّات افراد داریم ، چقدر بر اساس شایعات و شنیده های پراکنده و امثال آنها بوده و چه مقدار بر اساس منابع دست اوّل ( مثلاً گفتگو با آنها ) ؟

گذاشتن پاسخ