با توجه به بحران سیاسى و امنیتى در مصر، سؤالى که این روزها ذهن ناظران را مشغول کرده آن است که با توجه به شرایط پیش آمده در مصر، آینده اخوان المسلمین در مصر و منطقه چگونه خواهد بود؟
خبرگزاری تسنیم در این باره می نویسد : در شرایط فعلى که رقباى سرسخت داخلى از جبهه نجات گرفته تا الازهر و نهاد قدرتمند ارتش در برابر اخوان صف آرایى کرده اند و در عرصه خارجى نیز حامى قابل ذکرى ندارند، بازگشت اخوان به قدرت بسیار بعید بهنظر مى رسد. اساساً شکاف عمیق میان اسلامگرایان و سکولارها در مصر عمیقتر از آن است که به این زودى نشانهاى از آشتى و توافق ظاهر شود.
اکنون فضاى عمومى مصر حاکى از مخالفت با اخوان است و طرفداران این جریان نیز که بر اساس همان منطق اردوکشى در خیابانها دست به اعتراض زده و خواستار بازگشت رییس جمهور قانونى و منتخب شده اند، با سرکوب خونین ارتش و نیروهاى امنیتى مواجه شده اند.
نگاهى به تاریخچه عملکرد گروههاى اخوان در کشورهاى اسلامى در واکنش به کودتاهاى نظامى دو الگوى کاملاً متفاوت را پیش رو مى گذارد: نخست الگوى اخوانى هاى الجزایرى است که در سال ۱۹۹۰ با کودتاى نظامیان کنار گذاشته شدند. اخوانى ها در الجزایر در واکنش به این اقدام ارتش و نیروهاى امنیتى به اقدامات زیرزمینى روى آورده و خیلى زود دست به سلاح برده و بیش از یک دهه درگیرى هاى خونین را رقم زدند. اعدام، زندان و تبعید رهبران و اعضاى اخوان از یکسو و ظهور شاخه القاعده در مغرب عربى از سوى دیگر، نتیجه این رویکرد اخوانىها در قبال کودتاى نظامیان بوده است.
الگوى دوم اما الگوى اخوانى هاى ترکیه است. حزب رفاه به رهبرى نجم الدین اربکان پس از پیروزى در انتخابات پارلمانى ترکیه توانست در دولت ائتلافى حضور یابد، با این حال نظامیان سکولار در ۲۸ فوریه ۱۹۹۷ در حرکتى که بعدها یک کودتاى پست مدرن نام گرفت اربکان را از قدرت برکنار کرده و رهبران اخوانى حزب رفاه را بازداشت کردند. اخوانى هاى ترکیه بر خلاف برادران الجزایرى خود، مدارا را بر خشونت ترجیح دادند. آنها تلاش کردند تا با یک بازنگرى کلى در روشها و آرمانهاى خود، آمادگى لازم را براى حضور دوباره در عرصه سیاسى کسب کنند. حزب عدالت و توسعه به نمایندگى از این جریان سیاسى و به رهبرى رجب طیب اردوغان توانست در سال ۲۰۰۲ در انتخابات پارلمانى ترکیه شرکت کرده و با کسب اکثریت آرا به قدرت دست یابد. با توجه به عملکرد موفق حزب عدالت و توسعه، این پیروزى در انتخابات سالهاى ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ نیز تکرار شد.
پاسخ به این پرسش که اخوانى هاى مصر کدامین الگو را برمى گزینند، نیازمند گذار زمان است. اینکه برخى جریانات رادیکال و متاثر از سلفى گرى در اخوان، به سمت اقدامات خشونت آمیز و مبارزه مسلحانه روى آورند، دور از ذهن نیست؛ اما جریان معتدل در اخوان به احتمال زیاد به گزینه دوم یعنى الگوى ترکیه روى خواهد آورد.
در هر حال اخوان به عنوان یک سازمان ریشه دار و جهانى داراى ظرفیتهاى بالایى است و هرچند فرصت حکومتدارى را به سرعت از دست داد و یا از دستش ستاندند، اما با بازنگرى و برنامه ریزى براى سالهاى آینده، مى تواند این امید را داشته باشد که بار دیگر به عنوان یک بازیگر برجسته خود را مطرح کند.
از سوى دیگر ناکامى اخوان المسلمین در مصر تبعات سنگینى در روند بیدارى اسلامى و مقوله «اسلام سیاسى» بر جاى گذارده و سایر اسلامگرایان و به ویژه شاخههاى اخوان را در سراسر منطقه دچار سرخوردگى خواهد کرد. به نظر مىرسد اخوان با توجه به سابقه کهن و جایگاه مهمى که در مصر و بلکه جهان دارد، باید از اشتباهات خود درس گرفته و خود را براى مراحل آتى فعالیت و مشارکت سیاسى آماده سازد.
گذاشتن پاسخ