دیدگاههای دکتر علی شریعتی

shariati 1

دکتر شریعتی یک سخنران بود ، و نه یک عالم و دانشمند. اما در بین عوام ، هر کس خوب بلد باشد سخن بگوید ، لابد عالم و نظریه پرداز هم هست ! شاید به همین دلیل باشد که همین حالا در مملکت ما … و … و … را به چشم صاحب نظر ، دکترینرین ، استراتژیست و … می بینند و مریدشان هستند و حاضرند بر اساس حرف آنها نظام فکریشان را بنا کنند و … الخ.
شریعتی سخنان خوب فراوان دارد ، همچنان که بیشتر سخنوران – خصوصاً اگر قدرت تخیّلی همچون شریعتی داشته باشند – دارند. مثلاً در جایی می گوید :
« مگر با کلمات می توان از علی سخن گفت ؟! باید به سکوت گوش فرا داد تا از او چه ها می گوید. او با علی آشناتر است. »
چقدر زیبا و چقدر شاعرانه !
اما گاهی سخنانش عدم تخصّصش را « لو » می دهند.
مثلاً گفته است :
« من علّت تمام بدبختی و این روح ذلّت پذیری را در دو چیز می بینم : یکی تقیه در برابر حاکم و دیگری ریا در برابر عوام. »
آیا امامِ او ؛ امام جعفر صادق صلوات الله علیه نفرموده :« التقیّة دینی و دین آبائی » « تقیّة دین [ یا روش ] من و دین [ یا روش ] پدران من است » ؟ آیا اهل بیت علیهم السلام جز در چند مورد ( مثل ماجرای کربلا ) در برابر حاکمان ظالم زمان خود تقیه نمی کرده اند ؟ آیا امام جعفر صادق علیه السلام بر اساس همین تقیّه بارها به حاکم جائر زمان خود « امیر المؤمنین » خطاب نمی کردند ؟
از این قبیل سخنان ( که گرفتار اشتباههای واضح و فاحش علمی است ) در کلام او زیاد است. اشتباههایی که با مشورت با یک متخصّص و صاحب نظر قابل رفع بوده اند.
ای کاش شریعتی آن سخنوری سحرآمیزش را فقط در دانسته هایش و در آنچه متخصّص آن بود به کار می برد و ای کاش سخنوران زمان ما چنین کنند و افکار و عقائد و اعمال دیگران را به بازی نگیرند و به وادی جهل نکشانند.
به همین دلیل است که مطالعهء آثار امثال دکتر شریعتی برای کسانی که قدرت تشخیص مطالب علمی از غیر علمی را ندارند می تواند خطرناک باشد.

گذاشتن پاسخ