چگونه نماز می خوانی ؟!

سؤال : نقل شده که مرحوم حدّاد از شهید مطهری پرسیده است چگونه نماز می خوانی ؟ ایشان جواب داده به معانی کلمات توجه می کنم. آقای حداد گفته : پس کی به خدا توجه می کنی ؟! در نماز توجهت به خدا باشد. اینکه انسان توجهش به خدا باشد و نه معانی الفاظ یعنی چه و چگونه ممکن است ؟ (۳۶/۲/۱۹)

haddad

جواب : این ماجرا را آیة الله سید محمد حسین طهرانی رضوان الله علیه در یکی از کتابهایشان ذکر کرده اند. ایشان بعد از ذکر ملاقاتهای آقای مطهری با آقای حداد رحمة الله علیهما در طهران و کربلا می فرماید : « مرحوم‌ مطهّري‌ در مراجعت‌ از اين‌ ملاقاتها بسيار مشعوف‌ [ = خوشحال ] بودند، و مي فرمودند: در يكبار كه‌ خدمتشان‌ بودم‌ از من‌ پرسيدند: نماز را چگونه‌ مي خواني‌؟ عرض‌ كردم‌: كاملاً توجّه‌ به‌ معانيِ كلمات‌ و جملات‌ آن‌ دارم‌. فرمودند: پس‌ كِيْ نماز ميخواني‌؟! در نماز توجّه‌ات‌ به‌ خدا باشد و بس‌ ، توجّه‌ به‌ معاني‌ مكن‌. »

خود علامة طهرانی رحمه الله این سخن آقای حداد را چنین توضیح داده اند :

« انصافاً اين‌ جملهء ايشان‌ حاوي‌ أسرار و دقائقي‌ است‌، و حقّ مطلب‌ همينطور است‌ كه‌ افاده‌ فرموده‌اند. چرا كه‌ در نماز اگر انسان‌ متوجّه‌ معاني‌ نماز شود ، كه‌ مثلاً « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » به‌ معني‌ آنست‌ كه‌: « من‌ فقط‌ ترا عبادت‌ ميكنم‌ و از تو استعانت‌ [ = کمک ] مي‌طلبم‌ » ، ذهن‌ و فكر نمازگزار بدين‌ حقيقت‌ متوجّه‌ بوده‌ و از توجّه‌ كامل‌ به‌ خدا غافل‌ است‌؛ در حاليكه‌ بايد توجّه‌ صد در صد به‌ سوي‌ خدا باشد و مخاطب‌ فقط‌ خدا باشد، و در اين صورت‌ ، ديگر توجّه‌ به‌ معني‌ نيست‌ مگر به‌ نحوهء آلي‌ و مِرْآتي ‌، همچنانكه‌ در نماز نبايد انسان‌ توجّه‌ به‌ الفاظ‌ و عبارات‌ آن‌ داشته‌ باشد مگر توجّه‌ آلي‌ و مِرْآتي‌. زيرا اگر توجّه‌ به‌ الفاظ‌ نماز از صحّت‌ ادا كردن‌ و تجويد آن‌ و أداءِ از مخارج‌ آن‌ شود، ديگر آن‌ نماز، نماز نيست‌؛ نه‌ توجّه‌ به‌ خداست‌ و نه‌ توجّه‌ به‌ معني‌.

ولي‌ اگر توجّه‌ به‌ خدا شود و انسان‌ در خطاب‌ و مكالمه‌اش‌ با خدا لحظه‌اي‌ فرود نيايد، نه‌ فكر الفاظ‌ نماز را بنمايد و نه‌ فكر معاني‌ آنرا، در اين صورت‌ تمام‌ الفاظ‌ خود بخود به‌ نحو آلي‌ و مِرآتي‌ يعني‌ با نظر غير استقلالي‌ آمده‌ و به‌ دنبال‌، جميع‌ معاني‌ نيز به‌ طريق‌ آلي‌ و مِرآتي‌ نه‌ با نظر استقلالي‌ آمده‌ و همه‌ به‌ نحو صحيح‌ و مطلوب‌ أدا شده‌ است‌ بدون‌ آنكه‌ در توجّه‌ تامّ به‌ خداوند و حضور قلب‌ خللي‌ وارد آيد.

مثلاً در همين‌ مكالمات‌ و گفتگوهائي‌ كه‌ ما شبانه‌روز با هم‌ داريم‌، و در سخنرانيها و خطابه‌ها و مراجعات‌ و فصل‌ خصومتها و سائر اموري‌ كه‌ در آنها عنوان‌ تخاطب‌ و گفتگو است‌، تمام‌ توجّه‌ ما به‌ شخص‌ مخاطب‌ است‌ نه‌ به‌ خطاب‌. آنچه‌ در خطاب‌ از مغز و انديشهء انسان‌ بر زبان‌ جاري‌ مي شود همه‌ اش‌ درست‌ و صحيح‌ است‌، بدون‌ اينكه‌ ما توجّه‌ به‌ صحّت‌ آنها داشته‌ باشيم‌؛ و اگر يك‌ لحظه‌ توجّهمان‌ را به‌ عبارات‌ و مطالبي‌ كه‌ ردّ و بدل‌ مي‌شود منعطف‌ سازيم‌، اصل‌ توجّه‌ به‌ خطاب‌ از ميان‌ ميرود و در آن‌ لحظه‌ ديگر مخاطبي‌ وجود ندارد.

بزرگان‌ فرموده‌اند: جمع‌ ميان‌ دو لحاظ‌ استقلالي‌ و آلي‌ نمي‌شود. اگر لحاظمان‌ در نمازها مستقلاّ به‌ خدا باشد حتماً به‌ الفاظ‌ و معاني‌ آنها بايد آلي‌ و غير استقلالي‌ و تَبَعي‌ باشد؛ و اگر لحاظمان‌ را به‌ الفاظ‌ نماز و يا معاني‌ آن‌ مستقلاّ بدوزيم‌، قهراً و اضطراراً بايد توجّهمان‌ به‌ خدا تبعي‌ و ضمني‌ باشد نه‌ استقلالي‌.

من‌ وقتي‌ با شما سخن‌ مي گويم‌ و مثلاً مي گويم‌: « آقا شما امروز مسافرت‌ نكنيد، و در حرم‌ امام‌ رضا بمانيد » ، صد در صد توجّهم‌ به‌ شما و حقيقت‌ شماست‌. اين‌ را نظر استقلالي‌ نامند. و البتّه‌ اين‌ معاني‌ بدون‌ غلط‌ در ذهن‌ من‌ مي‌آيد و ذهن‌ من‌ الفاظي‌ را متناسب‌ با آن‌ معاني‌ استخدام‌ ميكند و بر زبان‌ جاري‌ مي‌سازد، و بدون‌ هيچ‌ خطائي‌ مُسَلسَلاً [ = پشت سر هم ] اين‌ معاني‌ و الفاظ‌ استخدام‌ شده‌ و به‌ شما براي‌ إبراز و اظهار آن‌ مقصود منتقل‌ ميگردد. امّا اگر بخواهم‌ معني‌ « امروز مسافرت‌ نكنيد » را در ذهن‌ بياورم‌ و يا الفاظ‌ آن‌ را بخصوصه‌ [ = فقط خودش را ] تصوّر نمايم‌، ديگر مخاطب‌ بودن‌ شما از ميان‌ مي رود و استقلال‌ خود را از دست‌ مي دهد؛ مگر ضمني‌ و تبعي‌ و آلي‌ و مرآتي‌.

در نماز كه‌ أهمّ امور است‌ بايد انسان‌ در حضور قلب‌ به‌ خدا منقطع‌ باشد و هيچ‌ خاطره‌اي‌ و انديشه‌اي‌ از ذهن‌ عبور نكند، و اين‌ فقط‌ در صورتي‌ امكان‌پذير است‌ كه‌ جملات‌ و عبارات‌ نماز كه‌ طبعاً حاوي‌ معاني‌ خود مي‌باشند بدون‌ اندك‌ توجّه‌ به‌ خود آنها در ذهن‌ بيايد و بر زبان‌ جاري‌ شود. در اين صورت‌ نماز، نماز است‌. يعني‌ مخاطب‌ خداست‌؛ حضور قلب‌ با خداست‌. وگرنه‌ حضور قلب‌ با الفاظ‌ و يا با معاني‌ است‌؛ و خداوندِ عليِّ أعْلي‌ مهجور گرديده‌، و فقط‌ به‌ نظر ضمني‌ – كه‌ در حقيقت‌ ، نظر نيست‌-  به‌ او ملاحظه‌ شده‌ است‌. »

گذاشتن پاسخ