چهار رؤیا

gandom - Copy

در سورهء یوسف علیه السلام در مجموع ماجرای چهار رؤیا ذکر شده که تأمّل در آنها برای اهل تفکّر و علاقه مندان به اسرار ان شاء الله بسیار مفید است.

۱ ) « إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لي‏ ساجِدينَ » « [ ياد كن ‏] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت: «اى پدر، من [در خواب‏] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم. ديدم [آنها] براى من سجده مى‏كنند. » ( آیهء ۴ )

آنچه در این رؤیا دیده شده ، معنای دیگری غیر از ظواهر آن دارد و در اواخر همین سوره ، خودِ حضرت یوسف علیه السلام آن را ذکر فرموده است ؛ آنجا که وقتی والدینش ( پدر و خاله اش که پس از وفات مادرش حکم مادر را برای او داشت ) در کنار او قرار گرفتند و برادرانش بر او سجده کردند خطاب به پدر بزرگوارش حضرت یعقوب علی نبیّنا و آله و علیه السلام گفت : « … يا أَبَتِ هذا تَأْويلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا … » « اى پدر، اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آن را راست گردانيد … » ( قسمتی از آیهء ۱۰۰ )

در آن خواب ، خورشید و ماه اشاره به والدین و یازده ستاره ، به معنای برادران آن حضرت هستند.

۲ و ۳ ) بعد از آن که حضرت یوسف علیه السلام زندانی شد ، دو جوان نیز با او به زندان آمدند :

« وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَراني‏ أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَراني‏ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسي‏ خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْويلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنين‏ » « … دو جوان با او به زندان درآمدند. يكى از آن دو گفت: «من خويشتن را [در خواب‏] ديدم كه [انگور براى‏] شراب مى‏فشارم»؛ و ديگرى گفت: «من خود را [به خواب‏] ديدم كه بر روى سرم نان مى‏برم و پرندگان از آن مى‏خورند. به ما از تعبيرش خبر ده، كه ما تو را از نيكوكاران مى‏بينيم. » »

این دو خواب نیز نیاز به تعبیر و تأویل دارند و حضرت یوسف علیه السلام این کار را به تقاضای خود خواب بینندگان برایشان انجام داد :

« يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقي‏ رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذي فيهِ تَسْتَفْتِيانِ » « اى دو رفيق زندانيم، اما يكى از شما [ یعنی همان که خواب اوّل را دیده بود ] به آقاى خود باده مى‏نوشاند، و اما ديگرى [ که رؤیای دوم را دیده بود ] به دار آويخته مى‏شود و پرندگان از [مغز] سرش مى‏خورند … » ( قسمتی از آیهء ۱۰۰ )

۴ ) چهارمین رؤیایی که در سورهء یوسف ذکر شده ، رؤیای پادشاه مصر است ( آیات ۴۳ به بعد ) :

« وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى‏ سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ »

« … پادشاه [مصر] گفت: «من [در خواب‏] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‏خورند، و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه‏] خشکيده ديگر. »

پادشاه مصر ، تعبير كنندگان خواب و اطرافيان خود را حاضر ساخت و به آنها ماجرای خوابش را حکایت کرد و سپس به آنها گفت :

« يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُوني‏ في‏ رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ »

« اى سران قوم، اگر قادر به تعبیر خواب هستید ، دربارهء خواب من، نظرتان را به من بگویید. »

« قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ وَ ما نَحْنُ بِتَأْويلِ الْأَحْلامِ بِعالِمينَ »

« گفتند: «خوابهايى است پريشان، و ما به تعبير خوابهاى آشفته دانا نيستيم.» »

پس به نظر اطافیان پادشاه ، این رؤیا از نوع خوابهای آشفته بود که هیچ معنایی نداشت. البتّه این احتمال هم وجود دارد که آنها معنای بدی از این رؤیا فهمیده بودند که نمی خواستند آن را به پادشاه اظهار کنند. احتمال دیگری هم مطرح شده ، و آن اینکه مقصود از کلام این افراد این بوده که این رؤیا ، پيچيده و مركب از قسمتهاى مختلف است و ما تنها مى‏توانيم خوابهاى يكدست و يكنواخت را تعبير كنيم ، نه اينگونه خوابها را.

به هر حال ، در اينجا ساقىِ پادشاه که در سابق در زندان همراه با حضرت یوسف علیه السلام بود و خواب خود را برای او تعریف کرده بود و آن حضرت ریای او را تعبیر فرموده بودند ، اکنون پس از سالها به ياد خاطرهء زندان و تعبير خواب يوسف صلوات الله علیه افتاد.

« … قالَ الَّذي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْويلِهِ فَأَرْسِلُونِ » « آن كس از آن دو [زندانى‏] كه نجات يافته و پس از چندى [يوسف را] به خاطر آورده بود گفت: «مرا به [زندان‏] بفرستيد تا شما را از تعبير آن خبر دهم.» »

ساقى به زندان آمد و به حضرت یوسف علیه السلام عرض کرد : « يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا في‏ سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ »

«اى يوسف، اى مرد راستگوى، در باره [اين خواب كه‏] هفت گاو فربه، هفت [گاو] لاغر آنها را می خورند، و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه‏] خشکيده ديگر؛ به ما نظر ده، تا به سوى مردم برگردم، شايد آنان [تعبيرش را] بدانند. »

كلمه « الناس » ممكن است اشاره به اين باشد كه خواب پادشاه به طریقی ( مثلاً شاید به وسيلهء اطرافيان متملق و چاپلوس به عنوان يك حادثه مهم روز ) در بين مردم پخش شده بود ، و اين نگرانى را به ميان مردم كشیده شده بود.

یوسف علیه السلام کلامی فرمود که هم مشتمل بر تعبیر خواب بود و هم ارائهء راهکار :

« قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ في‏ سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَليلاً مِمَّا تَأْكُلُونَ * ثُمَّ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ سَبْعٌ شِدادٌ يَأْكُلْنَ ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَليلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فيهِ يَعْصِرُونَ »

« گفت: «هفت سال پى در پى می كاريد، و آنچه را درو کردید – جز اندكى را كه می خوريد – در خوشه‏ اش واگذاريد. * آنگاه پس از آن، هفت سال سخت می آيد كه آنچه را براى آن [سالها] از پيش نهاده‏ ايد -جز اندكى را كه ذخيره می كنيد- همه را خواهند خورد. * آنگاه پس از آن، سالى فرا می رسد كه به مردم در آن [سال‏] باران می رسد و در آن آب ميوه می گيرند. »

خلاصه ، حضرت یوسف علیه السلام در پایان به آنها چنین فرمود که اگر با برنامه و نقشهء حساب شده اين هفت سال خشك و سخت را پشت سر بگذاريد ديگر خطرى شما را تهديد نمى‏كند ، زيرا بعد از آن سالى فرا مى‏رسد پر باران كه مردم از اين موهبت آسمانى بهره‏مند مى‏شوند و نه تنها كار زراعت و دانه ‏هاى غذائى خوب می شود بلكه علاوه بر آن دانه‏ هاى روغنى و ميوه‏هائى كه مردم آن را می فشارند و از عصارهء آن استفادهاى مختلف می كنند نيز فراوان خواهد بود.

گذاشتن پاسخ