چقدر ما خوبیم ! ( واکنش به انتخابات ریاست جمهوری )

stuck-on-repeat1

واکنشها به نتیجهء انتخابات متفاوت بود … . امّا برای من جالب بود که بعضی از عکس العمل ها رنگ و بوی حال و هوای بعضی از متدیّنین و دوستانِ « حزب اللّهی » بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ را داشت ، حسّ شکست و افسرده گی ، آن هم نه شکست یک حزب و گروه ، بلکه شکست اسلام و انقلاب !

یکی از دوستان این پیامک را برای من فرستاد : « ” کسانی که سربازان ازپیکار برگشته را شماتت می کنند ، خائن اند. ماجرای ما همان ماجرای لشکر زخمی پس ازاحد است. نیزه های شکسته و پرچم های نیم سوخته … به شماتت ابلهان گوش نکنید. ” وحید یامین پور۲۵خرداد۹۲ »

و دیگری این را : « ” بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح می کنیم ، مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند. ” شهید محمّد جهان آرا »

این گونه پیام ها مفاهیم متعدّدی دارند ؛ مثلاً اینکه تقابل ما با گروه رقیب ، که از قضا پیروز این انتخابات هم هست ، همچون تقابل و نزاع مسلمین با مشرکین در جنگ اُحُد است ، اینکه پیروزی رقیب در این کارزار همچون سقوط « شهر » ( = خرمشهر ) به دست دشمن است و … . خلاصه اینکه ما اصلِ اسلام و ایمان و همهء خوبیها هستیم و آنچه خوبان همه دارند ، ما به تنهایی داریم ! در طرف دیگر ، رقبای ما همچون کفّار و مشرکین اند ، و برنده شدن آنها به منزلهء عقب گرد در مسیر انقلاب و به معنای دشمن شاد شدن و از این جور حرفهاست. البتّه چون ما خیلی خوبیم و فعلاً مصلحت در قانون گرایی است ، نسبت به نتایج انتخابات سکوت می کنیم. امّا سکوتِ ما همچون سکوتِ امیر المؤمنین علیه السلام است ؛ « خار در چشم و استخوان در گلو » !

شاید در این مفهوم گیری کمی اغراق شده باشد ، امّا کم و بیش حرف دوستانی که آن قبیل پیامکها حرف دلشان است ، همین است.

مایلم این دوستان ، در مورد چند سؤال فکر کنند :

آیا روشی که در پیش گرفته اند منافاتی با تقوی و عدالت و انصاف ندارد ؟

اگر رقیب آنها نیز در مورد آنها این چنین فکر و همین طور عمل کند چه اتّفاقی خواهد افتاد ؟

آیا قوانین جمهوری اسلامی را قبول ندارند ؟

آیا فکر می کنند شورای نگهبان صلاحیّت کسانی را تأیید می کند که واقعاً صالح نیستند و پیروزی شان در انتخابات به معنای خروج کشور از راه اسلام است ؟

این دوستان چقدر در موردِ مسائل پیچیدهء سیاست می دانند ؟

چگونه تشخیص می دهند که یک پدیدهء اجتماعی-سیاسی به نفع ماست یا به ضرر ما ؟

چگونه تشخیص می دهند که در صورت پیروزی کاندیدای مورد نظرشان اوضاع بهتر می شد ؟

چقدر از سرگردانی و گیج شدنِ استراتژیستهای دشمنان ما در مورد نتایج این انتخابات اطّلاع دارند ؟

آیا این انتخابات ، دروغ تقلّب را که زمزمه هایش دوباره داشت در رسانه های سیاه کم و بیش شنیده می شد و معلوم بود که برای طرح دوبارهء آن خیز برداشته اند ، ابطال نکرد ؟

آیا برای همهء اتّهاماتی که به رقبا می زنند ، برهان ( = دلیل قطعی و یقین آور ) دارند ، آن گونه که بتوانند به وسیلهء آن در پیشگاه خدای متعال علیه آنها شهادت دهند ؟

آیا کسی مثل آقای روحانی به عنوان یکی از دو نمایندهء آیة الله خامنه ای در شورای عالی امنیّت ملّی این قدر خطرناک است ؟!

و …

من به آقای روحانی رأی ندادم ، امّا وقتی نتایج را دیدم ، برای اوّلین بار در طول این چند سال نسبت به یک پدیدهء سیاسی احساس خوشحالی و آرامش کردم ، چون از مدّتها قبل سیر اجانب را رصد می کردم ، و اکنون به هم خوردن محاسباتشان را می بینم و « دماغ سوخته گی » شان را درک می کنم.

وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین.

گذاشتن پاسخ