نخبه گرايي ؛ رو در رو با دموكراسي

كنكاشي در نظريه نخبگان سياسي كلاسيك

اشاره:
يكي از رويكردها و انديشه هايي كه قدرت سياسي جامعه را در دست بخش كوچكي از طبقات اجتماع محدود مي كند، نظريه نخبگان سياسي كلاسيك مي باشد و حكومت بايد توسط همين افراد اداره گردد. نخبگان سياسي، بالاترين موقعيت ها را در جامعه دارند و رهبري سياسي نيز در اختيار همين طبقه قرار دارد. مهم ترين نظريه پردازان تئوري نخبگان سياسي گائتانو موسكا، ويلفردو پاره تو و روبرت ميشلز مي باشند. موسكا معتقد است كه تمامي جوامع سياسي از دو طبقه حاكم و توده تشكيل شده است و حكومت و قدرت همواره در دست اقليت رهبري است. پاره تو نيز دو نوع رفتار منطقي و رفتار غير منطقي را تحليل نموده و معتقد است نوع دوم رفتار با مسائل سياسي و اجتماعي ربط دارد. ميشلز رابطه ميان سازمان هاي توده و سياست را در عرصه جامعه بررسي كرده است.

مفهوم نخبه سياسي
در اصطلاح لغوي، نخبه به معناي برگزيده و منتخب مي باشد. در زبان عام قديم، نخبه به گروه اندكي كه جايگاه ويژه اي از لحاظ آداب و سنن، مقام روحاني و رفاه اجتماعي كسب كرده بودند، اطلاق مي شد. مقصود از ارزش نخبگي، تمام امتيازاتي بود كه طبقه رهبري و حاكمه قبل و در شروع جامعه بورژوازي از آن بهره مند بودند. اين گروه بالاترين موقعيت ها را در جامعه داشتند و رهبري سياسي نيز در اختيار همين طبقه قرار داشت.
در اصطلاح سياسي و فلسفي، مفهوم نخبه، متحول شده و ساختار، وظيفه و عملكرد نخبگان سياسي مورد توجه قرار گرفته است. قدرت اين گروه، در يك نظام اجتماعي مبتني بر قانون اساسي به عنوان اشتقاقي از حاكميت و استقلال ملي توجيه و تعريف مي گردد. امروزه نخبگان سياسي به عنوان گروه هاي خاصي برگزيده مي شوند و مشروعيت قانوني دارند.

نظريه نخبگان سياسي
نظريه نخبگان سياسي در كشور ايتاليا، مطرح گشت، اوضاع و احوال اين كشور در بين دو جنگ جهاني و نظام پارلماني ضعيف آن، شرايط را براي طرح نظريه نخبگان سياسي فراهم ساخت. با اين حال مشكلات و مسائل فراواني براي طرح اين نظريه وجود داشت كه اين كار توسط نويسنده اي ماهر يعني گائتانو موسكا تنظيم و قالب بندي شد. در مقابل ماركسيست ها مفهوم نخبگان را رد كرده و حكومت را از محدوده رهبران نخبه به سمت توده هاي مردم سوق داده اند.
مفهوم نخبه در نظريه هاي سياسي به اين معناست كه حكومت بايد توسط بهترين ها اداره گردد. در اين رابطه ويلفردو پاره تو به حكومت خردمندان و كليسا و مذاهب به انتخاب روحانيت اعلاو توماس كارلايل به قهرمانان و سوسيال داروينيست به قوي تر ها تاكيد داشتند. مهم ترين نظريه پردازان تئوري نخبگان سياسي، گائتانو موسكا، ويلفردو پاره تو و روبرت ميشلز مي باشند. در اين مقاله با توضيح و تحليل رويكردهاي اين سه نظريه پرداز، جوهره و اصل تئوري نخبگان سياسي توضيح داده مي شود.

نظريه پردازان نخبه سياسي
گائتانا موسكا
گائتانو موسكا «Gaetano Mosca» يكي از معروف ترين مخالفان دموكراسي، جامعه شناس و عالم علم سياست بود. مهم ترين كتاب و اثري كه باعث معروفيت نگرش هاي او در ايتاليا شد، كتاب «عنصر علم سياست» مي باشد كه در سال ۱۸۹۵ نگاشته است. او تلاش مي كرد تا تمامي مشكلاتي را كه در نيمه اول قرن بيستم ميلادي در ايتاليا مي ديد، به آن كليت دهد. موضوع اصلي اين رساله، تحليل طبقات اصلي و عمده جامعه و نقش آن در مسائل سياسي است. موسكا معتقد است كه تمامي جوامع سياسي و اجتماعات انساني، چه جوامع توسعه يافته و چه جوامع عقب مانده از دو طبقه تشكيل شده است، طبقه حاكم و طبقه اي كه بر آنها حكم رانده مي شود.
طبقه اول از نظر كميت و تعداد معمولاً كم، ولي قدرت سياسي بيشتري را در اختيار دارد و از تمامي مزاياي آن از جمله رفاه، احترام و قدرت بهره مند مي شوند، در حالي كه طبقه دوم از نظر تعداد نسبت به طبقه اول بسيار بيشتر مي باشند و نقش و جايگاه كمي در مسائل سياسي دارند و به آن توده گفته مي شودكه خود از طبقات گوناگوني تشكيل شده اند كه به طور قانوني يا غيرقانوني، اختياري يا اجباري به حكومت تن در مي دهند. از ديد موسكا، لازمه ظهور تاريخ، وجود دو طبقه حاكمه و فرمانبردار مي باشد.

ويلفردو پاره تو
دومين نظريه پرداز مهم حكومت نخبگان، ويلفردو پاره تو «vilferedo pareto» مي باشد. پاره تو جامعه شناس و اقتصاددان ايتاليايي و از بنيانگذاران مكتب لوازن بود. معروفترين كتاب او، «رساله جامعه شناسي عمومي» مي باشد كه در سال ۱۹۱۶ در فلورانس چاپ گشت. اين كتاب تاثير زيادي بر موسكا و ميشلز نهاد. پاره تو نظام سوسياليستي را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است كه اين نوع رويكرد، فقط در ذهن عوام امكان پذير مي باشد. پاره تو در مهم ترين اثر خود، يعني «جامعه شناسي عمومي» دو نوع رفتار را تشخيص مي دهد: رفتار منطقي و رفتار غيرمنطقي. رفتار منطقي هم از نظر عيني و هم از لحاظ ذهني قطعاً به يك نتيجه مي رسد، چنين عملي هم ذهني و هم عيني مي باشد. او رفتارهاي غير از اين روند را رفتار غيرمنطقي مي نامد. اگر رفتار، ارتباطي غيرمنطقي از ذهني و عيني با هم داشته باشد، آن رفتار غيرمنطقي خواهد بود. پاره تو نوع دوم رفتار را مورد تحليل قرار داده و سعي مي كند تا اين رفتار را با مسائل سياسي و اجتماعي ربط دهد.
از نظر پاره تو رفتارهاي غيرمنطقي توسط باقيمانده ها «residuen» و مشتقات «derivaten» هدايت مي شوند. درخشان ترين جوامع در طول تاريخ، جوامعي هستند كه از طبقه اول باقيمانده ها به مقدار زياد برخوردار بوده اند. آتن قرن پنجم قبل از ميلاد نمونه اين جامعه مي باشد. از ديدگاه او در يك جامعه سياسي، نخبگان قدرت حكومتي و سياسي را در دست مي گيرند و به خواسته ها و نيازهاي توده مردم توجهي نمي كنند، توده ها به اين دو طبقه يعني باقيمانده ها و مشتقات مربوط مي شوند و كاملاً منفعل مي باشند.
در يك جامعه، تعدادي از طبقات اجتماع، داراي غريزه تركيب مي باشند و نسبت به مسائل سياسي، بسيار هوشمند و خلاق اند، اما در عين حال از صفت شجاعت بهره اي ندارند، اين افراد داراي «طبيعت روباه» هستند. دومين طبقه در تقسيم بندي باقيمانده ها، «بقاي مجموعه» است. بخشي از طبقات جامعه، بر خلاف اقشار قبلي، داراي غريزه تدبير هستند، اين گروه در مقابل تغيير و تحول جامعه، پايبند به وضع موجود و نوعي سكون هستند. آنها تمايل به حفظ تدابير موجود و ثبات و عدم تحول در اجتماع هستند. اين طبقه به عقايد اخلاقي و باورهاي خود تعصب دارند. پاره تو اين بخش از جامعه را با نام «طبيعت شير» مورد تحليل قرار مي دهد. گروه شيران به وقوع انقلاب و تغييرات اجتماعي علاقه اي ندارند. از ديدگاه پاره تو، تحولات شديد، زماني منجر به انقلاب مي شود كه زوال فرهنگي از طبقات بالاآغاز شود و باقيمانده اي مفيد جهت حفظ قدرت باقي نماند. فقط گروه برگزيدگاني كه بتوانند يك نسبت مطلوب و لازم از روبهان و شيران در خود جمع داشته باشند، مي توانند در قدرت باقي بمانند.

روبرت ميشلز
سومين نظريه پرداز نخبه گرايان كلاسيك، روبرت ميشلز «Robert Michels» جامعه شناس آلماني مي باشد. او مهم ترين انديشه ها و رويكردهاي خود را در كتاب هاي «جامعه شناسي احزاب در دموكراسي هاي مدرن» و «فاشيسم و سوسياليسم يك جريان سياسي در ايتاليا» بيان كرده است. او نيز همانند موسكا و پاره تو به دموكراسي بدبين بود. ميشلز رابطه ميان سازمان و سياست را در عرصه جامعه تحليل كرده است. او جامعه شناس سياسي است كه سازمان هاي توده را مورد مطالعه قرار داده و معتقد است كه سازمان خاصيت ويژه و مهمي دارد و دموكراسي بدون سازمان امكان پذير نيست و در رابطه با دموكراسي، محدوديت هايي را ايجاد مي كند.
از ديد او، سازمان موجب مي شود تا در درون احزاب سياسي، اصناف و دولت، يك گروه تشكيل شود كه با گذشت زمان، رهبري اين گروه، قدرت را به نفع خود متمركز مي نمايد و افراد و توده ها نيز در روند تمركز قدرت در دست دولت، نقش دارند. حاكماني كه به مدت طولاني، قدرت را در دست دارند، بيشتر مورد تاييد مردم قرار مي گيرند، از اين رو سازمان هاي جديد، شانس كمتري نسبت به سازمان هاي قديمي براي حفظ قدرت دارند و دليل آن در تلاش بيشتر سازمان هاي قديمي براي حفظ قدرت نهفته است. توده به رهبري معنا و قدرت مي بخشد و بدون آن نمي تواند عمل و فعاليت سياسي انجام دهد، در مقابل حاكم با اينكه در ظاهر خود را نماينده مردم معرفي مي كند، ولي آن عملي كه شايسته يك نماينده و حاكم است، انجام نمي دهد.

نقد:
نظريه حكومت نخبگان با دموكراسي تضاد آشكاري دارد. اين ديدگاه با تاكيد افراطي و مغالطه انگيز سرنوشت سياسي جوامع را در فراسوي كشاكش انديشه هايي سست و نا موجه قرار داده و در نهايت به شكل آشكاري از نظام استبدادي ظهور خواهد نمود. چرا كه اين نظريه به شدت توده مردم را از دستاويزي به مناصب حساس سياسي بر حذر داشته و عامه افراد را با گشاده دستي مرموزي از صلاحيت تعيين سرنوشت سياسي خود محروم داشته و نالايق و ناكارآمد بر مي شمارد. حال آنكه در باورهاي مترقي امروزين چنين ديدگاه هايي متروك و مهجور مانده و هر فردي صلاحيت و حق مشاركت سياسي و حاكميت را دارد.
همچنين حكومت نخبگان در نهايت به موروثي شدن حكومت مي انجامد. چراكه در باورداشت هاي اين نظريه براي احراز عنوان نخبه سياسي داشتن حداقلي از اشرافيت، سابقه سياسي و نژاد برتر الزامي است. بنابراين معيارهاي مطمح نظر اين رويكرد براي نخبه سياسي تلقي گشتن در عين مجهول بودن چندان دست يافتني نيست. نظريه نخبه گرايي ، استعداد و انگيزه هاي مردمي را در مسائل سياسي و اجتماعي مربوط به سرنوشت خود ناديده گرفته و نگاهي ابزاري و حقارت انگيز به توده هاي مردم دارد، در حالي كه اصل اساسي در مسئله جامعه سياسي، انتخاب و گزينش حاكم توسط عموم مردم است.

منابع:
صلاحي، ملك يحيي، انديشه هاي سياسي غرب در قرن بيستم، تهران: نشر قومس، ۱۳۸۱٫

دال، رابرت، تجزيه و تحليل سياست، ترجمه حسين ظفريان، تهران: چاپ خرمي، ۱۳۶۴٫

آرون، ريمون، مراحل اساسي در انديشه جامعه شناسي، ترجمه باقر پرهام، جلد دوم، انتشارات كتاب هاي جيبي، ۱۳۵۴٫

منبع : روزنامهء رسالت ۱۳۹۱/۳/۷

گذاشتن پاسخ