طلوع صبح

ek

طلوع صبح صادق نهم دی ماه رسیده است …

و خورشید بصیرت برای سوم بار از مشرق مکتب سرخواهد زد و ما دوباره به نماز عشق خواهیم ایستاد، در محراب حق… روبه کعبه ی ولایت… با وضویی از خون هزاران شهید…

هرچند پاهای راهپیمایمان از سنگ پرانی ابولهب ها مجروح گشته اما راهمان هم چنان ادامه دارد…

اوج فتنه هاست و موج توطئه ها که میخواهد این پرچمی را که امام در دوران غیبت امام برافراشته فروبخواباند…

اما چه باک که ما پایبند بیعتیم و مطیع ولایت…

بگذار پایمان بشکند اما انقلابمان پایدار بماند…

بگذار خونمان بریزد ولی آبروی مکتبمان نریزد…

بگذار قامتمان زیر فشار ضربه ها بشکند اما اسلام ناب محمدی قوام یابد…

بگذار خون از رگهایمان برود ولی در رگ نهضت اسلامی تزریق شود…

بگذار دنیای ناهماهنگ بر ضد ما هماهنگ شود و دلار و نفت و موشک و بمب و پایگاه و رسانه بر ما بتازد… اما… در صراط مستقیم و باریک پیش رویم و در دام شرق و دام غرب نیفتیم…

اکنون  سی و چهارمین طلوع فجر را پش رو داریم  اما هنوز هم فجر پیروزی با شام کین توزی درگیر است و حق و باطل هنوز هم در مقابل هم صف آراسته اند…

در این سال های پر فراز و نشیب با همه ی وجود غربت حسین  و مظلومیت حق را حس کردیم و میدان احد و معرکه ی صفین را پیش چشمانمان آشکار دیدیم و با فتنه درافتادیم و با نفاق جنگیدیم…

احزاب مهاجم را تا آنسوی خندق پیروزی عقب راندیم و در اوج قدرت از پشت خنجر خوردیم و بر مظلومیت حق برای چندمین بار گریستیم…

آری ما هنوز هم در صحنه ی پیکاریم و سلاحمان این بار بصیرت است و ولایت…

چشم انقلابیم پس باید تحرکات ببینیم و خنثی کنیم…

گوش انقلابیم پس باید به هوش باشیم تا همت ها لابه لای نیزار های مجنون جا نماند…

پای انقلابیم پس باید به بیراهه نرویم…

و… دست های انقلابیم که امروز با قلم های مسلح به عشق ولایت با ولیّ خود تجدید پیمان می کنیم…

لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم…

گذاشتن پاسخ