سیّدِ مُجاب ( 3 )

mojab2 - Copy

مرحوم حجّة الحقّ سیّد صدر الدین کاشف اعلی الله مقامه یکی از کسانی بود که آقای مجاب رضوان الله علیه گاه و بی گاه از او یاد می کردند. شرح مقامات این عبد صالح در جای دیگری باید بیان شود و کس دیگری باید آن را شرح کند ، امّا همین قدر بگویم که گروهی از اولیاء یا بی واسطه تحت تربیت او بوده اند و یا تحت تربیت شاگردان او رشد یافته اند و – آن گونه که نقل می کنند – کسی مثل شیخ مرتضیٰ انصاری رضوان الله علیه از مریدان او بوده است.

از آن جمله نقل می کردند که یک وقتی شیخ انصاری – رحمه الله ـ بنا داشت از دزفول بیرون برود [ ظاهراً برای ادامهء تحصیل و شاید به عتبات ]. برای خداحافظی درِ منزل سیّد رفت و فهمید که ایشان مشغول استراحت است. مدّتی طولانی در همان جا و زیر آفتاب منتظر ماند تا زمان استراحتِ سیّد تمام شود. وقتی سیّد فهمید که جناب شیخ در بیرون منزل منتظر اوست ، نزد او آمد و گفت از خدا می خواهم [ یا امیدوارم ] همان طور که این مدّت زیر آفتاب منتظر من بودی خدا تو را در عالَم آفتابی کند !

[ و شیخِ انصاری رحمة الله علیه به واسطهء امثال این امور به جایی رسید که تا این زمان چه از نظر علوم رسمی و ظاهری و چه از نظر مسائل باطنی مورد غبطه و اعجاب کسانی است که اندک آشنایی با او دارند. ]

گذاشتن پاسخ