با نظم و استقامت می توان نتیجه گرفت

« وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً » « و اگر [مردم‏] در راه درست، پايدارى ورزند، قطعاً آب گوارايى به ايشان نوشانيم » ( الجنّ ، ۱۶ )

n00001675-b

یکی از آشنایان می گفت : بسیار شده کسانی می آیند با ظاهری که « طَلَب » در آن موج می زند ، عاجزانه درخواست می کنند که « راه را به من نشان بده » ، « کسی را به من معرفی کن که در راه خدا و سیر و سلوک و … از محضرش استفاده کنم » ، « در این راه هر چه شما بگوئید عمل خواهم کرد » و … . امّا وقتی محضر بزرگی را درک می کنند ، کمی که گذشت ، وقتی آن گرمیِ کاذبِ اوّلیّه فروکش کرد ، می بینند نه این طوری نمی شود ! کاری است کارستان ، باید منظم باشند ، نمی شود – کما فی السابق – هر کار دلشان خواست بکنند ، باید سخن گفتنشان ، عباداتشان ، ارتباطاتشان و خلاصه زندگیشان را در یک مسیر منظم تعریف کنند و در خیلی از این موارد پا بر نفس خود بگذارند. و این به راستی کار هر کسی نیست.

امثال آقای بهجت رضوان الله علیه را دوست دارند ، اصلاً عاشق سینه چاکشان هستند ، امّا وقتی می فهمند که برای بهجت شدن ، نمی شود صرفاً با تخیّل و آرزو پیش رفت ، باید مثل او بود و همچون او عمل کرد ، جا می زنند و می گویند : توفیق نداریم !

و ظاهراً به همین دلیل است که از هر چند صد هزار نفر یک نفر آن گونه که باید و شاید رشد می کند.

علّامه شیخ محمّد تقی مجلسی رحمه الله ( معروف به مجلسیِ اوّل ) در یکی از کتابهایش ، بعد از آن که به قول خودش « قانون ریاضت » را بیان می کند ، می فرماید [ نقل به معنا ] : « من در این چهل ساله به هدایت مردم مشغول بوده ام و یک نفر را هم نیافتم که به این قانون ملتزم شود و بر آن مداومت کند و این نیست مگر به دلیل کمیابی و گرانقیمتیِ آن. در حالیکه در هدایات عامّه و نشر علوم دینیّة بیش از صد هزار نفر را هدایت کرده ام. »

ابن سینا نیز در آخرین فصل از نمط تاسع اشارات می گوید : « جلّ جناب الحقّ ان یکون شریعة لکلّ وارد ، او یطّلع علیه الّا واحدٌ بعدَ واحد. »

« آستانِ حقّ والاتر از آن است که هر رهگذری بر آن وارد شود ، یا هر کسی از آن آگاه گردد ، مگر یک نفر بعد از نفرِ دیگر. »

مقصود – همچنان که واضح است – این نیست که نمی شود کاری کرد ، می شود ، امّا با نظم و استقامت در راه خدا.

گذاشتن پاسخ