آیة الله سیّد علی شوشتری رضوان الله علیه و مکتب نجف

« مکتب نجف » یکی از پر ثمر ترین و سالم ترین طُرُق سیر و سلوک را ارائه کرده است. بیان مشخّصات این مکتبِ کم نظیر ( و یا بی نظیر ) به زمانی طولانی و مجالی واسع نیاز دارد. بزرگانی همچون آقای بهجت ، علّامه طباطبائی ، سیّد هاشم حدّاد ، سیّد علی قاضی ، سیّد جمال الدین گلپایگانی ، میرزا جواد ملکی تبریزی ، سید احمد کربلائی ، شیخ محمّد بهاری و مولی حسینقلی همدانی رضوان الله علیهم ، نمونه هایی از اسطوانه های این مکتب پر برکت اند. امّا در رأس این سلسله ، آیة الله سیّد علی شوشتری قدّس الله سرَّه قرار دارد. و عجیب اینکه در مورد ایشان جز اطّلاعات اندکی در دست نیست. البتّه جناب حجّة الاسلام و المسلمین حکیم ( دائی مادر بنده ) ، که می شود گفت در بین اولاد آقا سیّد علی شوشتری امکانات بیشتری برای دسترسی به معلوماتِ به جا مانده از سیّد در دست داشته اند ، در این زمینه کارهایی انجام داده و مجموعه ای را فراهم کرده اند ، امّا فعلاً به صورت پراکنده است و تا کنون چاپ نشده.

علّامه طباطبائی رضوان الله علیه ( بنا بر نقل آیة الله حاج سیّد محمّد حسین طهرانی اعلی الله مقامه ) در مورد آقا سیّد علی شوشتری و بعضی از شاگردان مکتبشان چنین فرموده :

« در حدود متجاوز از يكصد سال پيش در شوشتر عالمى جليل القدر مصدر قضاء و مراجعات عامّه بوده است به نام آقا سيّد على شوشترى. ايشان مانند ساير علماى اعلام به تصدّى امور عامّه از تدريس و قضاء و مرجعيّت اشتغال داشته‏اند. يك روز ناگهان كسى در منزل را مى‏زند، وقتى كه از او سؤال مى‏شود مى‏گويد: در را باز كن كسى با شما كارى دارد. مرحوم آقا سيّد على وقتى در را باز مى‏كند مى‏بيند شخص جولائى (بافنده‏اى) است، مى‏گويد: چكار داريد؟ مرد جولا در پاسخ مى‏گويد: فلان حكمى را كه نموده‏ايد طبق دعوى شهود به ملكيّت فلان ملك براى فلان كس، صحيح نيست. آن ملك متعلّق به طفل صغير يتيمى است و قباله آن در فلان محلّ، دفن است.

اين راهى را كه شما در پيش گرفته‏ ايد صحيح نيست و راه شما اين نيست. آيه الله شوشترى در جواب مى‏گويد: مگر من خطا رفته ام؟ جولا مى‏گويد: سخن همان است كه گفتم. اين را مى‏گويد و مى‏رود. آيه الله در فكر فرو مى‏رود اين مرد كه بود؟ و چه سخنى گفت؟ در صدد تحقيق برمى‏آيد، معلوم مى‏شود كه در همان محلّ قباله ملك طفل يتيم مدفون است و شهود بر ملكيّت فلان، شاهد زور بوده‏اند. بسيار بر خود مى‏ترسد و با خود مى‏گويد: مبادا بسيارى از حكمهائى را كه داده‏ايم از اين قبيل بوده باشد، و وحشت و هراس او را در مى‏گيرد. در شب بعد همان موقع جولا در مى‏زند و مى‏گويد: آقا سيّد على شوشترى راه اين نيست كه شما مى‏رويد. و در شب سوّم نيز عين واقعه به همين كيفيّت تكرار مى‏شود و جولا مى‏گويد: معطّل نشويد، فورا تمام اثاث البيت را جمع نموده، خانه را بفروشيد و به نجف اشرف مشرّف شويد و وظائفى را كه به شما گفته‏ام انجام دهيد، و پس از شش ماه در وادى السّلام نجف اشرف به انتظار من باشيد.

مرحوم شوشترى بى‏درنگ مشغول انجام دستورات مى‏گردد، خانه را مى‏فروشد و اثاث البيت را جمع‏آورى نموده و تجهيز حركت خود را به نجف اشرف مى‏كند. در اوّلين وحله‏اى كه وارد نجف مى‏شود در وادى السّلام هنگام طلوع آفتاب، مرد جولا را مى‏بيند كه گوئى از زمين جوشيده و در برابرش حاضر گرديد و دستوراتى داده و پنهان شد. مرحوم شوشترى وارد نجف اشرف مى‏شوند و طبق دستورات جولا عمل مى‏كنند تا مى‏رسند به درجه و مقامى كه قابل بيان و ذكر نيست. – رضوان الله عليه و سلام الله عليه .

مرحوم آقا سيّد على شوشترى براى رعايت احترام مرحوم شيخ مرتضى انصارى به درس فقه و اصول او حاضر مى‏شوند و مرحوم شيخ هم در هفته يكبار به درس مرحوم آقا سيّد على كه در اخلاق بوده است حاضر مى‏شدند، و پس از فوت مرحوم شيخ (ره) مرحوم شوشترى (ره) بر مسند تدريس شيخ مى‏نشينند و درس را از همانجا كه مانده بود شروع مى‏كنند ولى عمر ايشان كفاف ننموده و پس از شش ماه به رحمت ابدى حضرت ايزدى پيوستند. در خلال اين شش ماه مرحوم شوشترى به يكى از شاگردان مبرّز حوزه مرحوم انصارى به نام آخوند ملا حسين قلى درجزينى همدانى – كه از مدّتها قبل در زمان مرحوم شيخ با ايشان رابطه داشته و استفاده اخلاقى و عرفانى مى‏نموده است و اينك پس از مرحوم شيخ عازم بر تدريس بوده و حتّى تتمّه مباحث شيخ را كه خود نيز تقريرات آن مباحث را نوشته بود مى‏خواست دنبال كند – كاغذى نوشته و در آن متذكّر مى‏گردد كه اين روش شما تامّ و تمام نيست و شما مقامات عاليه ديگرى را بايد حائز گرديد، تا اينكه او را منقلب نموده و به وادى حقّ و حقيقت ارشاد مى‏نمايد.

آرى مرحوم آخوند كه از ساليانى چند قبل از فوت مرحوم شيخ از محضر مرحوم آقا سيّد على در معارف الهيّه استفاده مى‏نمود، در اخلاق و مجاهده نفس و نيل به معارف الهيّه سرآمد اقران و از عجائب روزگار شد. مرحوم آخوند نيز شاگردانى بس ارجمند تربيت نمود كه هر يك اسطوانه‏اى از معرفت و توحيد و آيتى عظيم به شمار مى‏آمدند. از مبرّزترين شاگردان مكتب آخوند مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى و مرحوم آقا سيّد احمد كربلائى طهرانى و مرحوم آقا سيّد محمّد سعيد حبّوبى و مرحوم حاج شيخ محمّد بهارى را بايد نام برد.

استاد بزرگوار عارف بى بديل مرحوم حاج ميرزا على آقا قاضى تبريزى – رضوان الله عليه – از شاگردان مكتب مرحوم آقا سيّد احمد كربلائى هستند. اينست سلسله اساتيد ما كه به مرحوم شوشترى و بالأخره به آن شخص جولا منتهى مى‏شود، ولى آن مرد جولا چه كسى بوده و به كجا ارتباط داشته و اين معارف را از كجا و به چه وسيله به دست آورده هيچ معلوم نيست. » ( لبّ اللباب ، ص ۱۴۶ به بعد )

گذاشتن پاسخ