آیا ما تافتهء جدا بافته ایم ؟

[ مقالهء زیر توسّط دوست عزیزم جناب آقای علی موحّدی ( دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل ) نوشته شده و در سایت ایشان منتشر شده است. بعد از کسب اجازه از ایشان متن آن را در اینجا می آوریم. ]

بعد از پایان کنفرانس تنوع فرهنگی و آموزش حقوق بشر که در ذیل به آن پرداخته شد [ به اینجا نگاه کنید ] از سالن محل برگزاری بیرون آمدم. مباحثه یک دانشجوی با دکتر کامران هاشمی توجه بنده و دوستان را به خود جلب کرد . این دانشجو در اعتراض به مباحث مطروحه در همایش با صدای بلند که بقیه هم بشنوند می پرسید :چرا ما بحث حقوق بشر اسلامی را مطرح می کنید؟  حقوق بشر اسلامی یعنی چه؟ حقوق بشر یک آرمان فرا منطقه ا ی و جهانی است که قید نمی پذیرد؟ مگر فرانسویان می گویند حقوق بشر مسیحی یا حقوق بشر فرانسوی ؟

بنده در حضور دکتر کامران هاشمی به ایشان عرض کردم : اسلام فقه دارد ولی مسیحیت و یهودیت فقه ندارند البته دیدم ایشان علاقمند به شنیدن بقیه سخنان و استدلال  مخالف خود نیستند هر چند دکتر هاشمی فی المجلس با تایید این نکته که ما فقه داریم پاسخهایی ارائه دادند در ذیل پاسخ هایی که آن دوست محترم علاقمند به شنیدنش نبودند را در اینجا مطرح می نمایم :

۱- ما بر آن نیستیم چیزی را که در اسلام نیست به اسلام بچسبانیم . و علی الاصول این دید دید صحیحی نیست . بلکه به دنبال تبیین صحیح و واقعی پیام الهی و آسمانی اسلام هستیم.

فهم دقیق قرآن کریم و سایر متون اسلامی رویه پیامبر اکرم و تصریح پیامبر اکرم (ص) بنادین ترین دستورات حقوق بشری و حقوق بشر دوستانه ( حقوق مخاصمات یا حقوق جنگ ) را بارها به رهروان خود تصریح نمودند .

در خود قرآن کریم تصریحات واضحی بر رعایت حقوق و رعایت اشتراکات داریم. عدم کشتار غیر نظامیان و زنان وکودکان قبل از طرح در کنوانسیونهای چهار گانه ژنو را باید در کلام پیامبر خاتم جستجو نمود . برادری و برابری و عدالت قبل از طرح در اعلامیه جهانی حقوق بشر در گزاره های دینی اسلام موجود است.

۲- هیچ کدام از پیامبران عظام الهی بغیر از پیامبر خاتم داعیه جهانی نداشتند حضرت موسی (ع) داعیه خود را نجات قوم بنی اسرائیل از فرعون اعلام نمود و حضرت عیسی (ع) کم نمودن تکلیف از شریعت قبلی را مطرح داشته اند. تنها  در قرآن کریم خطاب های فراوانی نظیر یا ایها الناس داریم . پیام اسلام جهانی است در حالیکه پیامبر قبل فاقد این پیام جهانی بودند.

۳- اگر مطرح شود به معنای نوین و قرن ۲۰و۲۱ حقوق بین الملل و حقوق بشر معنا و مفهوم و محتوایی غربی دارد چند نکته در مورد این مسئله قابل طرح است :

اول : به لحاظ شکلی (نه حتی کاملا محتوایی و زمانی) این مفاهیم در غرب تولد یافته اند مثلا کسی نمی تواند ادعا نماید اعلامیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ میلادی توسط پاردایم غیر لیبرالیسیتی تدوین یافته است. یعنی محتوای تاریخی حقوق بنیادین بشری قابل انکار در گزاره های اسلامی نیست.

دوم : حتی اگر بگوییم این مفهوم نوین و جدید است و مفاهیم اسلامی به این تفصیل و به این نحو این مباحث را طرح نکرده اند ( که بنده با این سخن مخالف هستم ) باید گفت درقرن ۱۶، ۱۷ میلادی و حتی تا پایان قرن ۱۹ میلادی هم این مباحث به این نحو نوین  در غرب مطرح نبوده اند مثلا در مباحث گریسیوس ( کشیش هلندی و پدر علم حقوق بین الملل قرن ۱۷ میلادی) با مباحث تفصیلی امروزه بیگانگی وجود دارد. یعنی عصری بودن و نوین بودن مفاهیم کنواسیونل و عرفی حقوق بین الملل و حقوق بشر  نقصی بر بقیه گزاره های تاریخی دینی وارد نمی سازد

سوم : اشاره گردید که در اسلام تصریحات زیادی وجو دارد که نمی توان گفت فقط کلیات مطرح شده است . احترام ذاتی به کرامت انسانی ولقد کرمنا بنی آدم و دعوت به همکاری وزندگی مسالمت آمیز (مثلا تصریح آیات ۶۴ سوره آل عمران و ۸ سوره ممتحنه)

۴- برخی معتقدند اصلی ترین مفاهیم انسانی و فطری از که اکنون در حقوق بین الملل و حقوق بشر هستند سابقه تاریخی آن به گزاره ای اسلامی بر می گردد

که چند نمونه آن اشاره گردید به عنوان مثال از مهمترین مسائل حقوق بین الملل بحث مسئولیت بین المللی دولتها در قبال رعایت حقوق بشر است که در روایات ما داریم کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ، رعایت حق حیات ، حقوق اسیران جنگی ، الغای بردگی، اصل تساوی حقوق و اصل حریت و غیره را می توان در منابع روایی اسلامی جستجو نمود .

ما تافته جدا بافته نیستیم بلکه پیام جهانی اسلام پیام وحدت ویگانگی و عقل و استدلال و رحمت است که متاسفانه آفت امروزین جامعه روشنفکری ما این است که برخی جاهلانه و نه عالمانه هر چه رنگ غرب گرفت صحیح و مدرن می شناسند و متاسفانه هر چه رنگ مذهبی یافت با دیده غیر علمی و غیر مدرن به آن نگریسته می شود

۵- جدید بودن و یا  غربی بودن مفاهیم معیار صحیح یا غلط بودن مفاهیم نیست همانطور که قدیمی بودن و یا شرقی بودن معیار صحیح یا باطل بودن نیست.  اصول اخلاق و فطرت از ابتدا صحیح و منطقی و لازم الرعایه بودند و صرفا زمان مناط و ملاک ارزش گزاری نیست . ( در این مورد به کتاب اسلام و مقتضیات زمان مرحوم مطهری مراجعه شود)

۶-معیار عقل و فطرت بشری می باشد که کل ما حکم به العقل حکم به الشرع کل ما حکم به الشرع حکم به العقل.

۷- در نوع قضاوتهای علمی متاسفانه آفت امروزین جهل است که بسیار مشاهده می گردد بدون کمترین مطالعه هر شخص به خود اجازه قضاوت جاهلانه می دهد. برای انسان منطقی و اهل علم گزارهای علمی را می توان ثابت نمود . جمود و جهل و تعصب آفت امروزین و دیروزین جامعه بشری است.

گذاشتن پاسخ