یک حقوقدان می تواند بیشتر دزدی کند + 2 تکمله

طبق روایت ماریو پوزو ، مؤلّف « پدرخوانده » ، توماس هِـیْگن مشاور « دُن کورلئونه » ( یا همان « خان » به قول مترجم فارسیِ کتاب ) بود.

eh

« … خان به صورتی عجیب با هیگن محترمانه تر از پسران خودش رفتار می کرد. بر او خواسته های پدرانه اجرا نمی کرد. این تصمیم خودِ هیگن بود که پس از کالج به رشتهء حقوق برود ، چراکه یک بار شنید که خان گفته بود : ” یک حقوقدان با کیف دستی اش می تونه بیشتر از صد مرد با اسلحه دزدی کنه. ” » ( ص ۸۳ )

——————————————————————————

تکملهء ۱

بعد از انتشار این مطلب در « رحیق مختوم » ، یکی از دوستان حقوقدانِ من ( جناب آقای علی موحّدی ) دیدگاهی را مطرح کردند که حاکی از عدم رضایتشان نسبت به این نقل قول بود. دیدگاه ایشان ( که آن را با اسم مستعارِ « وبلاگ نویس » مطرح کرده اند ) توسّط بعضی از کاربران پاسخ داده شد و خود من متنی را به عنوان توضیح ، آماده کرده و قبل از انتشار ، آن را برای ایشان ای.میل کردم تا اگر ملاحظاتی دارند بگویند.

آنچه در اینجا ذکر می شود ، ابتدا متن حقیر ( تحت عنوان « توضیحات » ) و سپس جوابیّهء ایشان ( تحت عنوان « جوابیّه » ) است. بعد از این جوابیّه ، به یکی – دو ملاحظه اشاراتی کرده ام ( تحت عنوان « ملاحظه » ) که ان شاء الله خواهید دید.

توضیحات

این ، صرفاً یک نقل قول از شخصیّتِ جالب « دُن کورلئونه » در رمان شگفت انگیزِ « پدر خوانده » است. شخصیّت پردازیِ « ماریو پوزو » در این کتاب به قدری تأثیر گذار و خوب انجام شده ، که پس از گذشت سالها ، هنوز جملات قصارِ « دُن کورلئونه » ورد زبان خیل عظیمی از عشّاق ادبیّات است.

شاید یکی از جذّابیّتهای « دُن کورلئونه » این است که او ، اگرچه رئیس مهمترین دارودستهء مافیایی منطقهء خودش است ، امّا در عین حال صفاتی همچون خانواده دوستی ، وفای به عهد و … را نیز در خود دارد.

هدف از نقل این جمله ، هم استفاده از حکمت شگفت انگیزی است که گاه در آثار ادبی به چشم می خورد ( چنان که از حضرت سیّد الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده که فرمود : « انّ من الشعر لَحِکمَة » ) و هم تذکّر این نکته که آن کس که نیّتِ سوئی در ذهن دارد ، اگر عالم باشد ، به مراتب می تواند اثرات مخرّبتری داشته باشد.

به قول سنائی :

چو علم آموختی از حرص ، آنگه ترس ، كاندر شب

چو دزدی با چـراغ آیـد گزیـده تر بـرد كالا

می گوید : اگر هدفت از آموختن علم ، حرص به دنیا باشد باید بر خود بترسی ، چراکه در این حال ، تو مثل دزدی هستی که با چراغ به دزدی می رود ؛ مسلّم است که ضرر و زیانی که چنین دزدی می زند به مراتب بیشتر از دزدی است که بدون چراغ دزدی می کند.

البته فرق نمی کند که این عالِمِ سوء ، حقوقدان باشد یا فقیه یا فیزیکدان یا پزشک و یا … هر علم و تخصّص دیگری. و مگر سراغ نداریم کسانی را از هر طائفه ای از دانشمندان که با انحراف خود ، خسارات جبران ناپذیری را جامعه وارد کردند ؟

در متن ، رشتهء تخصّصیِ یکی از قهرمانان داستان ( توماس هِـیْگن ) حقوق است و از این طریق به دار رو دستهء « دُن کورلئونه » خدمات برجسته و خاصّی ارائه می دهد. منشأ میل هیگن به ادامهء تحصیل در رشتهء حقوق این بود که یک بار شنید کورلئونه می گوید : « یک حقوقدان با کیف دستی اش می تونه بیشتر از صد مرد با اسلحه دزدی کنه. »

آیا اینچنین نیست ؟ مسلّماً چنین است. یک حقوق دان با اِشرافی که به قوانین دارد ، راههای فرار از قوانین را بهتر از بقیّه می داند. پس اگر تقوا نداشته باشد ، خطرش به مراتب بیشتر از صد مرد است که با اسلحه می خواهند دزدی کنند.

آیا این ، به آن معناست که آقای دکتر … که از اساتید متدیّن و متّقیِ دانشگاهند و به قول دوست حقوقدان ما در رشتهء خود استاد الاساتید است هم اینچنین است ؟! مسلّماً چنین نیست. همان گونه که کلام نقل شده از معصوم علیه السلام : « اِذا فَسَدَ العالِمُ فَسَدَ العالَم » توهین به آقای بهجت و امثال ایشان محسوب نمی شود.

آشنایان با ادبیّات ، با بار معناییِ کلمات « دُن کورلئونه » آشنا هستند و هدف ما از این نقل قول ، ذکر خطر تلفیق علم با سوء نیّت با استفاده از همان استرسِ خاصّ کلمات کورلئونه بوده است.

جوابیّه ( از آقای علی موحّدی )

با سلام و تحیات با عرض پوزش از دیر خواندن ایملیتان در این سه روز اهواز نبودم و دسترسی به اینترنت نداشتم.

مبنای سخن شما این است که « اذا فسد العالِم فسد العالَم ». این سخن کلام به حکم عقل و نقل و حجّیِت کلام معصوم صحیح و درستی است. این جمله به هیچ وقت برای علمای عظام ومراجع تقلید طلاب محترم و اساتید محترمشان و توهین آمیز نیست ولی آن جملات توهین به حقوقدانان هست.

در مورد نقل قول ازشعرسنائی :

چو علم آموختی از حرص ، آنگه ترس ، كاندر شب

چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد كالا

کشف جدیدی نیز نیست.

ولی جمله شرطیه منقول از دُن کورلئونه در رمان پدر خوانده واجد اثر تبلیغی و بار منفی ضد حقوقدانی است که نکاتی را به همراه دارد.

۱- آیا مشکل اکنون جامعه امکان عملکرد حقوقدان است؟

۲- حقوقدان بد واقعا چه ضرری می تواند واردکند؟

با نظارتهای عجیب و غریب تخلف و ارتکاب جرم توسط حقوقدان فقط خود حقوقدان را متضرر و مجازات می کند این واقعیتی است آشکار، ماهیتا یک حقوقدان بد را تصور بفرمایید چه تخلفی می تواند مرتکب شود؟ وکیل که فقط دفاع از متهم می نماید قاضی اکنون چه مسئولیتی دارد ؟ از هر تصمیم قضایی به مراجع متعددی می توان شکایت ،اعتراض و تجدید نظر خواهی نمود. به عنوان مثال پس از صدور قرار کیفری ، اول دادستان بایستی با آن موافقت نماید ، ثانیا دادگاه جزایی به آن رسیدگی می کند. ثالثا هر کدام از طرفین به دادگاه تجدید نظر استان می توانند جهت تجدید نظر خواهی مراجعه نمایند. رابعا دیوان عالی کشورمرجع بعدی اعتراض و اعاده دادرسی است. در حالیکه سیستم قضایی اسلام اصل صحیح  قطعیت در صدور حکم است ، بر خلاف آن چیزی در سیستم دادرسی قضایی ما به تبعیت از نظام حقوقی غرب به جهت حفظ حقوق متهم وجود دارد.

خامسا : به درستی فرمودید : فرق نمی کند که این عالِمِ سوء ، حقوقدان باشد یا فقیه یا فیزیکدان یا پزشک و یا … هر علم و تخصّص دیگری ، از متن و تیتر آن چنین مستفاد نمی گردد.

سادسا : مشکل جامعه ما قانون گریزی  و فرهنگ سینمایی ایرانی جهت اشاعه آن است که متاسفانه فیلمسازان ایرانی بر خلاف تمام جهان به خود اجازه می دهند ذهنیت کاریکاتوری ، تخیلی و غیر واقعی خود را نسبت به قانون و حقوقدانان و النهایه فقه انور اشاعه دهند.

آخرین نمونه هنر نمایی آن را در فیلم « من مادر هستم » ساختهء فریدون جیرانی فیلمساز سیاه نما علیه فرهنگ ایران اسلامی ملاحظه فرمایید. فیلمسازانی که زحمت سوال از یک حقوقدان را که چه عرض کنم ، اگر زحمت سوال از یک دانشجوی حقوقی را می دادند اینقدر فیلمهای خلاف واقع نمی ساختند. هر چند امثال فریدون جیرانی عامدانه علیه فقه وحقوق اسلامی سیاه نمایی می کنند.

چالش را به نظرم بایستی بر روی این جهال مریض قرار میدادید ؛ هم رضای خدا بود و هم آگاهی بخشی به خوانندگان.

سریال لبهء تیغ شبکه یک سیما را به یاد دارید که اعصاب همه مردم را خورد کرده بود و اساس و مبنای آن جهل به قانون است.

سادسا : این جمله کورلئونه که می گوید : « یک حقوقدان با کیف دستی اش می تونه بیشتر از صد مرد با اسلحه دزدی کنه. »

و پس از آن فرمودید : « آیا اینچنین نیست ؟ مسلّماً چنین است. یک حقوق دان با اِشرافی که به قوانین دارد ، راههای فرار از قوانین را بهتر از بقیه می داند. پس اگر تقوا نداشته باشد ، خطرش به مراتب بیشتر از صد مرد است که با اسلحه می خواهند دزدی کنند. »

قطعا ین گونه نیست زیرا قابلیت اجرایی به نظرم در هیچ سیتسمی ندارد و غیر واقعی است. دلیل آن هم آگاهی مردمی و نظارت بر اعمال حقوقدانان در تمای صنوف آن می باشد.

در خصوص اظهار نظر اول حضرتعالی که فرمودید که : « پس از گذشت سالها ، هنوز جملات قصار « دُن کورلئونه » ورد زبان خیل عظیمی از عشاق ادبیات است. »

فکر می کنم اینگونه نباشد علوم انسانی و نویسندگان آن دست روی دست بسیاری دارند.

ثامنا : نقطه چالش به غلط تعیین شده. چرا؟ چون واقعی نیست. ولی ممکن است بیش از ۹۵ درصد از خوانندگان حتی بی طرف و حتی حقوقدان حرف شما را قبول کنند نه مطلب بنده را ولی واقعیت مطالبی است که معروض داشتم.

مطالب بسیاری دیگری دارم که درمجال دیگری تقدیم می دارم.

موفق باشید آرزوی موفقیت روز افزون شما را از خداوند منّان خواستارم.

شاگرد و ارداتمند همیشگیتان علی موحّدی

ملاحظه

ظاهراً فرض ایشان این است که نقل جملات « دُن کورلئونه » در اینجا ، با هدف به چالش کشیدنِ حقوقدانها بوده است. اگر مقصود ایشان این است که قصد من این بوده ، باید بگویم خودم می دانم قصدم این نبوده است. این نقل قول توسّطِ این فقیر ، صرفاً و صرفاً یک استشهاد است ، همچون سایر استشهادهایی که به کلام شعراء ، نویسندگان ، بزرگان و … می شود ! ذکر این نقل قول ، همچون تمثیلی است که گاهی گوینده ، برای فهمِ بهترِ شنونده ذکر می کند و می دانید که از قدیم و ندیم گفته اند : در مَثَل مناقشه نیست !

و اگر مقصود ایشان این است که این قول ذاتاً مشتمل بر به چالش کشیدنِ حقوقدانها و توهین به آنهاست ( اگرچه نقل کنندهء آن چنین قصدی نداشته باشد ) ، باز هم به نظر صحیح نمی آید. اتّفاقاً همین دیشب ( شب جمعه ) یکی از اساتیدِ دانشگاه که اتّفاقاً ایشان هم حقوقدان بوده و مشغول تهیّهء رسالهء دکتری خود در این رشته است منزل ما بودند. چون از خوانندگان رحیق هستند ترسیدم با خواندنِ فرمایش مرحوم « دُن کورلئونه » ایشان هم ناراحت شوند. پیشدستی کرده ، سخن کورلئونه را برای ایشان خواندم و گفتم من قصد اهانت نداشته ام و … . با تعجّب پرسیدند : « در کجای این متن به حقوقدانها اهانت شده ؟! » و بعد خودشان شروع کردند به ذکر شواهدی بر صحّت این قضیه که چگونه در فلان دادگاه فلان وکیل با آگاهی و اشرافی که نسبت به قوانین داشته یک قاچاقچیِ انسان و طلا را از خطر اعدام نجات داده است ! مقصود اینکه اهانت بودن این قول ، حدّاقلّ از دید بسیاری از افراد ، قابل فهم نیست ، همچنان که خودِ این دوست ما هم در انتهای جوابیّهء خود ذکر فرموده اند.

با این وجود اگر اهانتی در این کلام هست ، عذرخواهی می کنم و اگر در کلام من در دفاع از ذکر این قول اشتباهی وجود دارد ، اصراری بر اشتباه خود ندارم. نیّت دوست حقوقدانمان هم که می دانم خیر است و این را از همصحبتیِ با ایشان و درک محضرشان در طول سالهای گذشته فهمیده ام. دوستی عالِم ، اهل مطالعه ، با تقوی ، اهل عبادت ، غیور ، مدیر و مدبّر. و ( همان گونه که مبنای حقیر در علم اصول است ) اصل و فصل و ابتدا و انتها و خلاصه همه چیز ( در حُسن و قبح افعال و اعمال ) هم همان نیّت است. پس مشکلی نیست و به قول علماء امر سهل است و « با کریمان کارها دشوار نیست ».

——————————————————————-

تکملهء ۲

امروز ای.میلی از علی آقای موحّذی به دستم رسید که مشتمل بر یک متن بود و خواسته اند با همان رنگها و فونت ها در سایت درج شود :

با سلام و تحیات و تشکر از درج نظر بنده و تشکر مجدد از اینکه مجددا توضیحاتی را اشاره فرمودید نکاتی را در پاسخ معروض می دارم :

 اولعمده مفروض حضرتعالی و دن کورلئونه به چالش کشیدن اعمال خلاف برخی وکلا است البته با جمله ((می تواند …)) ،  اینگونه می شود از مطلب شما دفاع کرد که  توهین باید منجز غیر شرطیه و با الفاظ صریحو منتسبباشد مطلب و بحث شما (نه دن کورلئونه) یک دغدغه اجتماعی با رویکرد علمی است مضاف بر اینکه شما را عامل به اخلاق و شخصی عادل ، منصف و عالم می دانم

 دومنکته این است وکلا فقط یک صنف از حقوقدانها هستند نه تمام آنها نظر بسیاری از مردم و خواص مصادف دانستن این دو مفهوم است ایراد منطقی از این جاست که این دو مفهوم حقوقدان و وکیل عموم و خصوص مطلق است نه تساوی هر وکیلی ممکن است حقوقدان باشد ولی هر حقوقدانی وکیل نیست نکته ظریفی که (قبل از سخن آن حقوقدان روحانی ) عرض کردم آن بود ممکن ۹۵ درصد خوانندگان حتی حقوقدانها حق را به شما بدهند چرا ؟ چون دو مفهوم وکیل و حقوقدان را مترادف فرض نمودند چون عمل اشتباه وکیل را به کل حقوقدانان منتسب و از آن استنتاج نموده اند این است استنتاج غلط دن کورلئونه است یعنی اگر آورده بود یک وکیل می تواند … ایراد به آن شاید متصور نبود (هر چند به آن نگاه هم ایراد دارم که واقعی نیست)  در خصوص آن عزیز حقوقدان روحانی دو نکتهاضافه می نمایم :

اولا مثال ایشان راجع به اعدام یک متهم به قاچاق است ، که بنده معتقدم قاچاق و اعدام تناسبی باهم ندارند و اعدام قاچاقچیان مخالف اسلام و مخالف موازین حقوقی است و دفاع وکیل امری پسندیده برای رهایی جان یک انسان بوده است هر چند در مورد تصریحات اسلامی مثلا در خصوص قصاص نفس ، متجاوزان به عنف از اعدام دفاع می نمایم و به اعدام این گونه مجرمان معتقدم

ثانیا : آن عزیز بزرگواردو مفهوم وکیل و حقوقدان را مترادف فرض نمودند اساتید دانشگاه نیز یک صنف از حقوقدانها هستند.

سوماینکه چالش اصلی به نظر بنده تحریف واقعیتهای حقوقی در سینمای ایران توسط کارگزدانان ایرانی آنهم با هزینه بیت المال است که نتیجه آن دیدگاه بد جهانی علیه ایران اسلامی است . متاسفانه این سینماگران خود باخته غربزده از تمامی توان خود برای سیاه نمایی علیه فقه انور به بهانه های واهی می نمایند از نظر اینان تمامی قاتلان ذیحق ومظلومند مشکل آنان اسلام است که مجازات اعدام را با جو سازی بهانه قرار داده اند آری مشکل آنان با اسلام است موفق باشید اگر از لحن رادیکال و تند بنده آزرده شدید از شما طلب حلالیت دارم .

موفق باشید

ارداتمند و شاگرد همیشگی تان.

گذاشتن پاسخ