پاسخ به یک شبهه در مورد آیة الله سیّد علی شوشتری رضوان الله علیه

مدتی است که در فضای علمی و شبه علمی کشور و تا حدودی خارج از این مملکت در سایر ممالک اسلامی توجّه به معنویّات و شبهِ معنویّات بیشتر شده است و نشانه های این اقبال عمومی را می توان در نوع نشریّات ( کتاب ،‌ مقاله و … ) مشاهده کرد. این اقبال عمومی اگرچه می توانست و می تواند به تقویت ایمان و گسترش نورانیّت و معنویّت در بین مردم بیانجامد ، امّا طبیعی است که سوء تدبیر در این زمینه و عدم کنترل صحیح و نقد به موقع و عالمانهء جریانهای مدّعیِ این قبیل مسائل ، موجب پدید آمدن مشکلات عدیده ای شد که بر اهل اطّلاع پوشیده نیست.

از مدّتی قبل ، و به خصوص با انتشار وسیع آثار یکی از علما -رحمة الله علیه – در زمینهء مسائل معنوی و احوالات بعضی از عرفا ، خواسته یا نا خواسته در بین عدّه ای از مؤمنین این تصوّر ایجاد شد که یکی از لوازم قطعیِ سیر و سوک و نیل به مقامات و درجات عالیه ، اعتقاد به بعضی از مسائلی است که در علم عرفان نظری مطرح است و بسیاری از علمای آن علم [ و البتّه نه همهء آنها ] به آن معتقد هستند ؛ مسائلی همچون وحدت وجود و … .

این روش حدّاقل دو مفسده دارد : اوّل : همان که اشاره شد ؛ یعنی به وجود آمدن آن تصوّر نادرست در اذهان بعضی از مخاطبینِ آن آثار ، و دوم : پیوند خوردن بعضی از بزرگان و علمای ربّانی با آن مسائل نظری و علمی در حالی که اگر شواهد معتبری دالّ بر عدم موافقت آنها با این مسائل در دست نباشد ، حدّاقل ، شواهدی در جهت موافقت آنها با مسائل مورد اشاره نیز در دست نیست.

چندی قبل با مشاهدهء مقاله ای از یکی از اساتید – حفظه الله تعالی – که در آن به عالم ربّانی آیت الله سیّد علی شوشتری اعلی الله مقامه نسبتِ اعتقاد به مسائلی چون وحدت وجود و جبر داده شده بود ، به نظر رسید که تبیینِ دو مسأله بسیار ضروری است :

۱- تفکیکِ میان بسیاری از مسائلِ عرفان نظری از عرفان عملی.

۲- رفع اتّهام ( اگر بشود به آن نام اتّهام نهاد ! ) از ساحت علمایی همچون آیت الله سیّد علی شوشتری ، آیت الله مولیٰ حسینقلی همدانی ، آیت الله بهجت و … – رضوان الله علیهم اجمعین – که هر کدام در زمان خود منبع نور و حکمت و مرجع مؤمنین در سلوک صراط مستقیم بوده اند.

عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند     مرد اگر هست بجز عالم ربّانی نیست

به جهت ضیق وقت و کثرت اشتغالات ، در اینجا به ذکر یکی-دو نکته اشاره می کنم و مابقی را به وقتی دیگر موکول می نمایم ؛ « لَعَلَّ اللهَ یُحْدِثُ بَعدَ ذلِکَ أَمراً ».

الف ) بخش عمده ای از نسبتهای نادرستی که به امثال آیت الله سیّد علی شوشتری رضوان الله علیه داده می شود ، زائیدهء یک اشتباه است ؛ اینکه « اگر کسی در نزد کس دیگری زانوی ادب بر زمین زد و از محضر او استفاده و نزد او تلمّذ کرد ( فرق نمی کند که موضوعِ مورد استفاده و نوعِ مسائلی که بین آن دو مطرح شده از چه جنسی بوده است ) ، پس در همه چیز ( از جمله عقائد و مسائل علمی ) مثل اوست ! » و هٰذٰا ممّا یُضحِکُ الثَکلیٰ ! مثلاً اگر آیت الله بهجت رضوان الله علیه شاگرد آیت الله سیّد علی قاضی بوده ، در علمیّات نیز مثل اوست !

و جالب اینجاست که گاه با این برهان رفیع ، همانند بودنِ عقائد استاد با شاگرد ( و لو با چند واسطه ) را نیز به اثبات می رسانند ؛ چیزی شبیه به « مهندسیِ معکوس » در علوم فنّی و یا « استصحاب قهقرائی » در اصول فقه ! مثلاً چون آقا سیّد احمد کربلائی رضوان الله علیه در فلان مسألهء علمی دارای فلان نظر بوده ، پس استادش ملّا حسینقلی همدانی و استادِ استادش آقا سیّد علی شوشتری رضوان الله علیهما نیز دارای همین نظر بوده اند !

قابل تفکیک بودن این مسائل از هم آنقدر واضح است که نیازی به اثبات آن نیست ؛ آیت الله سیّد مرتضی کشمیری رضوان الله علیه ، استاد آقای قاضی رحمه الله بوده امّا موضع گیری این دو بزرگوار نسبت به بعضی از منتسبین به عرفان کاملاً در برابر هم قرار دارد. مرحوم کشمیری به آقای قاضی فرموده بود : در اطاقی که فتوحات [ کتاب « الفتوحات المکیّة‌ « تصنیف ابن عربی ] باشد نباید نماز بخوانی ! ایشان حتّی استشهاد به کلام منتسبین به صوفیه و اشعار آنها را نیز نمی پذیرفته و می فرموده با وجود کلام معصومین علیهم السلام چه نیازی به رجوع به غیر ایشان هست. [ نقل به مضمون ]

از طرف مقابل ، طبق نقل ، بعد از وفات آیت الله کشمیری رحمه الله یکی از کتابهایی که مرحوم قاضی بیشترین انس را با آن داشته همین کتاب فتوحات بوده است.

از طرف دیگر ، در تاریخ ۲۲ شعبان المعظم ۱۴۲۱ وقتی از حضرت آیت الله بهجت که از شاگردان مبرّز آقای قاضی اعلی الله مقامهما بوده است در مورد مطلبی که ابن عربی در جایی از فتوحات گفته سؤالی پرسیدم ، ایشان ( که سؤال قبلی ام را با لبخند و گشاده روئی خاصّ خودشان جواب داده بودند ) با ناراحتی فرمود : « ما چه کار داریم با آراء آنها ؟ ما چه کار داریم با قول غیر معصوم ؟ » ! و بعد به ردّ آن قول و نظر پرداختند.

از این قبیل مسائل و مواردْ بسیار زیاد است و همه حکایت از این دارد که ممکن است میان استاد و شاگرد تفکیکی از جهت علمیّات باشد همانگونه که در سیرهء عملی نیز چنین امکانی وجود دارد.

ب ) آنچه در مورد آیت الله سید علی شوشتری اعلی الله مقامه مسلّم است قوّت و درجات بالای ایشان در مقامات علمی و عملی است. شواهد تاریخی و نقل هایی که بعضی از شاگردان ایشان همچون آخوند خراسانی ، آقا نجفی اصفهانی و غیر ایشان رضوان الله تعالی علیهم اجمعین در مورد ایشان دارند بسیار مفصّل است و ما در اینجا تنها برای تتمیم فائده چند مورد را به نقل از کسانی که زمان ایشان را درک کرده اند ذکر می کنیم :

آیت الله سیّد حسن صدر رضوان الله علیه ( مؤلّف کتاب مشهور « تأسیس الشیعة » ، « نهایة الدرایة » ، شرح بخش عظیمی از « وسائل الشیعة » و … و از فقهای بزرگ تاریخ اسلام ) در « تکملة امل الآمل » ( ج ۴ ، ص ۹۳ ) در مورد ایشان می فرماید :

« عالمٌ عامل و عارفٌ کامل و فقیهٌ فاضل و احدُ رؤساء المذهب و مراجع الطائفة بعد … العلّامة الانصاری. و قد کان من خواصّ اصحابه و اجلّ اخوانه. و له فی المعارف المقام الشافی و فی السلوک المسلک الصافی. ذو کرامات و مکاشفات حدّثنی بکثیر منها کثیر من الثقات. و قد الّف الشیخ الفاضل الجلیل الشیخ عبد الرحیم التستری المتقدّم ذکره رسالة فی احوال هذا الامام و بعض کراماته. … » الخ.

علّامه محمّد امین امامی خوئی قدّس الله سرّه در « مرآة الشرق » ( ج ۲ ص ۸۷۲ ) در مورد مرحوم سیّد علی شوشتری رحمه الله تعالی پس از اینکه عنوان ترجمه را این عبارت قرار می دهد : « العلّامة الوجیه جمال العلماء السالکین التقیّ النقیّ السیّد علی التستری افاض الله علی تربته رشحات الرحمة و الرضوان » می فرماید :

« … هو العلّامة الزاهد التقیّ و المولی السالک الراشد النقیّ ، علم الاعلام ، جمال الحقّ و الدین السیّد علی التستری اصلاً ثمّ النجفیّ حیّاً و میّتاً. کان رحمه الله قدوة السالکین علی طریقة ائمّة الدین و سالک مسالک الحقّ و الیقین و عزّة العرفاء المجتهدین العاملین ، فقیهاً اصولیّاً متبحّراً صفیّاً کثیر العبادة و الذکر ، مشغولاً لاصلاح مآله و تهذیب احواله و تحلیة ظاهره و تصفیة باطنه ، معرضاً عن الزخارف و مقبلاً الی الحقائق ، تارکاً لهواه ، مطیعاً لامر مولاه ، و کان وقوراً متینا لطیف المحضر ، الهیّ المنظر ، حسن المعاشرة ، جمیل المحاورة ، وجیهاً فی عهده ، مقبولاً جلیلاً. کان المترجم یحضر مدرسة شیخنا العلّامة الامام المرتضی الانصاری و لکن کان بینه و بین استاذه العلّامة الفة شدیدة و صحبة وثیقة و کان استاذه المذکور شدید الثقة به فی السیر الی الله و التحلیة و التصفیة ، فکانّه کان یتلمّذ علیه فی السلوک ، کما یتلمّذ المترجم علیه فی العلوم و کان العلّامة الاستاذ یعظمه و یوقره کانّه یاتمّ به و اوصی الیه العلّامة الاستاذ و هو الذی صلّی علی جنازة شیخه الاستاذ المذکور … و ربما ینسب الی المترجم بعض الکرامات و خوارق العادات. »

و آیت الله محمّد تقی اصفهانی مشهور به آقا نجفی اصفهانی رحمه الله تعالی که از مراجع تقلید و شاگرد جناب سیّد اعلی الله مقامه بوده است در کتاب « اشارات ایمانیّة » ( ص ۳۳۸ ) قبل از نقل کرامتی از سیّد در مورد ایشان می فرماید : « … و کان ممّن یُقتَدیٰ بفعاله … ».

ج ) اینکه آراء ایشان در مسائل مختلفِ فقهی ، اصولی ، کلامی ، فلسفی و … چه بوده است ، برای ما معلوم نیست ، هرچند با استفاده از دستوراتی که ایشان به خواصّ شاگردانشان می داده اند و تعداد کمی از آنها به ما رسیده است می توان مطالبی را در مورد سبک ایشان در عبادات و توسّلات و مانند آن فهمید.

تنها چیزی که با اطمینان در مورد ایشان می دانیم این است که ایشان از مبرّزترین شاگردان شیخ انصاری رضوان الله علیه و بعد از ایشان مرجع تقلید بوده اند و تصریح به این مطالب را در تمامیِ کتبی که ذکر این سیّد جلیل القدر در آنها شده ( و یا اکثر آنها ) می توان دید.

گذاشتن پاسخ