« مؤسّسهء واشنگتن » یکی از مراکز استراتژیک ایالات متّحدهء آمریکاست. مراکزی که وجودشان و فعّالیّت مثبت و سازنده شان برای هر حکومتی از اوجبِ واجبات است. در کشور ما چند تا از این مراکز وجود دارد امّا بهتر است در مورد « فعّالیّت مثبت و سازندهء » این مراکز فعلاً اظهار نظر نکنیم !
این مؤسّسه ، اخیراً گزارشی را منتشر و توصیه هایی را به مسئولین اجراییِ سیاست آمریکا مطرح کرده است. آنچه در اینجا ذکر می شود ، گزیده ای از این گزارش به روایت خبرگزاری فارس است. متأسّفانه امکان تطبیقِ این خلاصه با اصل گزارش برای من امکان پذیر نبود.
خبرگزاری فارس: یک اندیشکده آمریکایی مینویسد: تلاشهای آمریکا از تحریمها گرفته تا تهدید به استفاده از اقدام نظامی، نمیتواند در دل ایرانیها، تغییر عقیدتی ایجاد کرده و منجر به توقف برنامه هستهای آنها شود و این نگرانی اصلی اسرائیل است.
به گزارش فارس، اندیشکده «واشنگتن» در گزارشی با عنوان «به سوی تصمیم: سیاست آمریکا در قبال ایران» به ارایه توصیههایی به دولت باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، درباره سیاستهایی پرداخته که واشنگتن باید در قبال ایران در پیش گیرد.
در این گزارش از ادبیات و ادعاهای آمریکایی علیه ایران مانند تلاش برای تسلیحاتی جلوه دادن برنامه صلحآمیز هستهای ایران، تشدید ایران هراسی و دیگر ادعاهای غربی استفاده شده است.
خبرگزاری فارس به دلیل اهمیت این مطلب، خلاصه این گزارش را منتشر مینماید:
* مسئله ایران مشغله اول دور دوم ریاست باراک اوباما
بدون شک موضوع ایران، مشغله اول حوزه بینالملل در دولت دوم باراک اوباما است. تهدید هستهای شدن ایران طی ۱۸ ماه آینده – در کنار سیاست جدی اسرائیل برای ممانعت از وقوع چنین امری حتی با استفاده از زور در صورت لزوم، تدابیر سخت بینالمللی تحت امر آمریکا علیه ایران، وجود خطر واقعی درگیری خونین میان قوای آمریکایی و ایرانی در خلیج فارس، تهدیدات متعاقب آن برای بازار نفت و اقتصاد جهانی –این مسئله را واقعا به مسئلهای استثنایی بدل کرده است. نه تنها مباحث مربوط به تقابل با ایران در راس مباحثات جاری در واشنگتن است بلکه در دیگر نقاط دنیا نیز موضوعی مهم و بسیار مشهود و خطرناک به شمار میرود.
* آمریکا از پیروزی انقلاب ایران گرفتار نفوذ منطقهای ایران بوده است
در حالی که ایالات متحده در هفتههای آینده با این مسئله مهم دست و پنجه نرم خواهد کرد، گزارش حاضر به ارایه پیشنهادهایی در زمینه سیاستگذاری لازم در قبال ایران میپردازد. این گزارش برای ارایه این پیشنهادها، به بررسی ریشههای مناقشه، خلاصهای از تاریخچه آن و بررسی عناصر مهمی که در روابط دو جانبه ایران و آمریکا نقش ایفاء میکنند، پرداخته است. مهمترین نتیجهای که این گزارش گرفته این بوده است که تلاش ایران برای دستیابی به توان هستهای موجب واکنش عملی غرب شده اما با این حال مهمترین مسئله تلاش ایران برای سلطه منطقهای و عقیدتی است، مسئلهای که از سال ۱۹۷۹ [پیروزی انقلاب اسلامی] تاکنون آمریکا را درگیر کرده است.
* آمریکا باید هدایت مدیریت مسئله ایران را در دست گیرد
اهداف آمریکا در سیاست خارجی به خصوص مسئله منع گسترش تسلیحاتی و ثبات منطقهای به خاطر حرکت ایران با چالش مواجه گشته است. شناسایی و درک این چالش، نخستین گام در توسعه و تدوین یک سیاست مناسب در قبال ایران خواهد بود. در این میان موضوع هستهای ایران تنها یک بخش از مسئله و البته مسئلهای بس خطرناک و عامل تهدید ایران برای امنیت منطقهای به شمار میرود که آمریکا باید بتواند با آن مقابله کند.
گام دوم برای سران آمریکا درک و به رسمیت شناختن این امر است که مدیریت آمریکا در قبال این مسئله تأثیر عمیقی بر رهبری آن در جهان دارد و این آمریکا است که باید هدایت کار را در دست گیرد. این که مدیریت این مسئله به طرفهای دیگر سپرده شود بیمعنی خواهد بود به خصوص با توجه به دامنه تهدید اعمال شده از سوی ایران، ماهیت منافع امنیتی ایران و اهمیت چالش آن برای معیارهای بینالملل و ضعف قوای منطقهای.
* ایران نیز در برابر ائتلاف آمریکا همپیمانانی دارد
تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای یا دستکم دستیابی به دانش و توانایی تولید و پرتاب این تسلیحات، در رأس تقابل ایران با جامعه بینالمللی قرار دارد. در واکنش به این امر، ایالات متحده آمریکا به نوعی در عمل و تئوری، ائتلافی متشکل از کشورهای حاشیه خلیج فارس، اسرائیل، ناتو، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل تشکل داده تا ضمن استقرار سامانههای دفاع موشکی، برای مذاکرات هستهای بر ایران اعمال فشار کند یا از طریق مکانیزمهای موجود در سازمان ملل متحد فشار بینالمللی بر برنامه هستهای ایران وارد کند و از طریق تحریمهای نظامی، نفت، مالی و اقتصادی ایران را تنبیه کند.
تا پاییز ۲۰۱۲، تأثیر تحریمها قابل توجه بودهاند. به این معنی که صادرات نفت ایران به میزان ۴۰ درصد کاهش داشته، درآمد نفتی ایران به همین میزان کم شده ضمن این که پول رایج ایران نیز با افت شدید در ارزش مواجه شده است. البته ایران این توانایی را دارد با تکیه بر همپیمانان خود یعنی سوریه و حزبالله لبنان (هرچند هر دوی آنها تحت محاصرهاند)، نفوذ کنونی در عراق و افغانستان، از اهرمهای نظامی، اقتصادی و سیاسی خود در منطقه و جهان بهره گیرد؛ ضمن این که حمایت لفظی جنبش غیرمتعهدها را نیز به همراه دارد.
* غرب در تقابل با تهران به مردم ایران امید چندانی ندارد
با توجه به این موارد و محدودیت در تأثیر و کارایی تلاشهای و اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی انجام شده از سوی غرب، نمیتوان تضمین کرد فشارهای وارده بر این کشور به اندازه کافی قوی بوده باشد تا مانع از تمایل ایران به دستیابی به توان هستهای شود. همچنین نمیتوان چشم امید به مردم ایران بست. بعد از مقابله با قیام مردمی بین سالهای ۲۰۰۹ الی ۲۰۱۰ به سختی میتوان نسبت به نقشی امیدوار بود که مردم ایران در قبال هرگونه تقابل احتمالی و ممانعت از ایران در بلندمدت ایفاء خواهند کرد.
نتیجه نظرسنجی صورت گرفته توسط اندیشکده «رند» که در سال ۲۰۱۱ صورت گرفت نشان داد در حالی که ۵۰ درصد از مردم به شدت مخالف تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای هستند ۳۰ درصد نیز به شدت موافق این اقدام هستند و تقریباً ۹۰ درصد از کسانی که در این نظرسنجی شرکت داشتند نیز از پیگیری انرژی غیرنظامی هستهای حمایت کردند. نتایج نظرسنجی فوق در مورد موضوع روابط با آمریکا نیز دارای اختلاف بود.
* در نهایت اقدامات و تهدیدات آمریکا و اسرائیل منجر به توقف برنامه هستهای ایران نخواهد شد
بالاخره، اسرائیل و آمریکا به صراحت بر تمایل خود به استفاده از قوای نظامی علیه برنامه هستهای ایران برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای تأکید کردند. در نبود یک توافق از راه مذاکره، بهترین راهکار عملی برای ایالات متحده و برای امنیت منطقهای به کار گیری این تهدید نظامی در کنار دیگر فشارها است تا در حرکت ایران به سمت قابلیت هستهای یا اقدام ناگهانی تهران برای دستیابی به سلاح هستهای تأخیر انداخته شود. اما در پایان این گونه اقدامات ممکن است موفقیتی به همراه نداشته باشد. در کل، تلاشهای آمریکا از تحریمها گرفته تا تهدید به استفاده از اقدام نظامی نمیتواند در دل ایرانیها، تغییر عقیدتی ایجاد کرده یا منجر به توقف برنامه هستهای آنها شود و این وافعیتی است که نگرانی اصلی اسرائیل است.
این اقدامات در بهترین حالت خود میتوانند بر ایران فشار وارد کنند تا برنامه هستهای خود را کُند کند و برای آن بهای سنگینتر اقتصادی و دیپلماتیک پرداخت کرده یا خطر درگیری نظامی را که پیامدهای نامعلومی به همراه خواهد داشت، به جان بخرد.
* گروه ۱+۵ پیشنهاد لازم برای توافق بزرگ را مطرح میسازد
در چارچوب رویکرد کنونی، ایالات متحده آمریکا میتواند از طریق مذاکرات و تقویت مذاکرات برای کسب نتایج بهتر تلاش کند. در ارتباط با گزینه اول یعنی مذاکره، «دنیس راس» که مشاوره چهار رئیس جمهور آمریکا را برعهده داشته اینگونه عنوان میکند که تنها «گامهای بزرگ» و نه «اقدامات کوچک» اعتمادساز میتواند آمریکا را به سمت اهدافش پیش ببرد. در چنین حالتی، پنج عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان، موسوم به گروه ۱+۵ پیشنهاد مصالحه بزرگ را مطرح خواهند کرد.
* کارشناسان خواستار لغو تحریمها در ازای توقف غنیسازی بیش از سه و نیم درصد ایران هستند
کارشناسان متعدد از جمله «استفن هادلی»، مشاور پیشین شواری امنیت ملی آمریکا، اخیراً چارچوبی موسوم به «گزینه دوم» مطرح کردهاند و در آن شمایلی از این پیشنهاد مصالحه بزرگ را ترسیم کردهاند. بنا بر جزئیات ارایه شده از سوی هادلی، ایران اقدام به موارد زیر خواهد کرد:
– غنیسازی بالاتر از ۳٫۵ درصد را متوقف خواهد کرد
– هر موادی که بالاتر از سه و نیم درصد غنیسازی شدهاند و همچنین بیشتر ذخایر اورانیوم با غنای سه و نیم درصد خود را به خارج از کشور منتقل خواهد کرد
– توسعه مرکز غنیسازی فردو را متوقف خواهد ساخت
– امکان اجازه بازرسیهای سرزده آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای راستیآزمایی تمکین ایران به موارد فوق فراهم خواهد کرد
بنا به نظر هادلی، ایالات متحده آمریکا و جامعه بینالملل نیز به عوض اقدام به موازد زیر خواهند کرد:
– سوخت و ایزوتوپهای درمانی لازم برای راکتور تحقیقاتی ایران را تأمین خواهند کرد
– قطعات یدکی هواپیماهای غیرنظامی را در اختیار ایران میگذارند
– از اعمال تحریمهای بیشتر خودداری کرده و به تدریج تحریمهایی که هماکنون اعمال شدهاند را در بعد از این که نشان داده شد ایران به توافق صورت گرفته پایبند است، لغو خواهند کرد.
* آمریکا نباید خط قرمز یا ضربالاجل تعیین کند
برای اعمال فشار بیشتر بر ایران، کار تازهای نمیتوان کرد مگر این که به گزینههای دولت اوباما برای ممانعت از تسلیحات هستهای اعتبار بیشتری داد. به همین خاطر خودداری آمریکا برای ترسیم خط قرمز در این راستا قابل درک است. هیچ کشوری دوست ندارد در مورد مسئلهای که به معنی مرگ و زندگی است، دست بسته باشد.
اما هنوز مشکل عمدهای در موقعیت آمریکا وجود دارد و آن این است که با توجه به اطلاعاتی که سلاح هستهای عملی ایران را بسیار محتمل میداند و دستیابی عملی ایران به آن و استفاده از آن، فضا برای اقدام آمریکا بسیار تنگ است. از این رو دولت آمریکا باید گامهای برای تقوت اعتبار خود بردارد نه این که خط قرمز یا ضربالاجل تعیین کنند یعنی مثلا رئیسجمهوری آمریکا به طور رسمی اعلام کند که وجود یا نشانههای اطلاعاتی مربوط به وجود یک سلاح هستهای به طور خودکار منجر به اقدام نظامی آمریکا خواهد شد.
گام دوم، برای آمریکا این است که برای زمانی طرح داشته باشد که در آستانه اقدام نظامی احتمالی قرار دارد و از همه اشارات و نشانهها نظامی و دیپلماتیک برای نشان دادن جدیت خود استفاده کرده ضمن این که ایرانیها را متقاعد سازد که بیش از این کار خود را پیش نبرند.
* گزینه نظامی باید با توجه به گزینههایی صورت گیرد که ایران برای واکنش در اختیار دارد
اما طراحان هر گونه اقدام نظامی باید ماهیت و هدف اقدام نظامی و واکنش ایران را مدنظر قرار دهند. اول این که تحلیلگران اعتقاد دارند تنها تهاجم زمینی میتواند پایان برنامه هستهای ایران را تضمین کند و این که حملات نظامی دامنه دار از سوی آمریکا به تنهایی یا با هماهنگی با اسرائیل در بهترین حالت میتواند تا چهار سال برنامه هستهای ایران را به تأخیر بیندازد.
با توجه به این واقعیتها، سیاستگذاران باید به دقت و با توجه به محدوده گزینههایی که ایران در اختیار دارد، هزینهها و فوایدی که اقدام نظامی به همراه دارد را محاسبه کنند. گزینههایی که در اختیار ایران دارد میتواند شامل اقدامات تروریستی یا استفاده از گزینه های متعارف یا غیرمتعارف، بیرون کردن بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از کشور، خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) و پیگیری برنامه هستهای بطور کلی مخفیانه باشد.
* ایران آماده است تا در برابر آمریکا جنگ نامتقارن راه بیندازد
از نظر آمریکا استفاه از تقابل نظامی متعارف، اقدام مطلوبی در این راستا نخواهد بود. ایرانیها آمدهاند تا جنگ نامتقارن راه بیندازند و با توجه به درسهایی که از جنگ نفتکشها (جنگ میان ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس و آمریکا در سال ۱۹۸۶ الی ۱۹۸۸) آموختهاند، از قایقهای کوچک، مینها، زیردریاییها، موشکهای ضدکشتی ساحل به دریا، حملات موشکی برد بلند و اقدامات تروریستی برای وارد کردن خسارات به آمریکا، به دست آوردن هیبت، ترساندن همپیمانان آمریکا و قرار دادن قوای آمریکایی در موضع تدافعی استفاده کنند حتی اگر این امر به معنی خسارت سنگین جانی برای خودشان باشد.
برخی از ایرانیها حتی ممکن است تمایل به نزاعی داشته باشند که در آن خودشان پیروز به معنای سنتی و رایج آن نباشند. چه با پیروزی یا بدون آن، احتمال استفاده ایران از عملیات تروریستی، موشکی و دیگر سامانهها که زیرساختهای کشورهای حاشیه خلیج فارس را از طریق تنگه هرمز تهدید کند، به شدت نگران کننده است.
* افکار عمومی آمریکا حامی بمباران ایران نیست
با توجه به هزینهها و به همراه نبودن نتایج تضمین شده برای اقدام نظامی، خیلیها اعتقاد ندارند که آمریکا باید این گزینه را به عنوان اولویت خود قرار دهد. با این حال، ممانعت از یک ایران هستهای با توجه به خشونت، آسیبپذیری و بیثباتی در منطقه اقدام بسیار دشواری خواهد بود. گذشته از این، مردم آمریکا موافق دورنمای احتمالی بمباران ایران نیستند اما باراک اوباما و رقیب جمهوریخواه قبلی آن در انتخابات ریاست جمهوری، یعنی «میت رامنی» خود را مقید به حمایت از گزینه «بازداشتن ایران و در صورت نیاز استفاده از زور» میدانند.
* گزینه نظامی علیه ایران عملی نیست
بنا بر این، آمریکا در نقطهای تصمیمساز قرار دارد. حتی با وجود این که مجموعه فشارهای کنونی بر ایران به طور حرفهای تدوین شده اما نتیجهای جز تضعیف قابل توجه قابلیتهای آن و نه نیات ایران نخواهد داشت. صحنه زمانی تغییر اندکی خواهد کرد که با پیشنهادی بهتر برای مذاکره که با تهدیدات شدیدتر همراه باشد، تقویت شده باشد.
گزینههای جایگزین دیگر، خواهان چندانی ندارد. گزینه نظامی برای اشغال کشور امری شدنی است اما با توجه به هزینههای فوقالعادهای که به همراه دارد، وضعت اقتصادی کنونی آمریکا، همراه نبودن افکار عمومی با جنگ در خاورمیانه، گزینه نظامی عملی نیست.
* در داخل ایران نشانهای از تمایل به تغییر نظام وجود ندارد
در مورد سیاست داخلی ایران، هیچ نشانهای دال بر این امر وجود ندارد که کشور آماده تغییر اساسی نظام یا دست برداشتن از سیاستهای اساسی آن باشد. همچنین هیچ نشانهای دال بر این امر وجود ندارد که بعد از سی سال، تجدید روابط ایران و آمریکا بتواند مناقشات دوجانبه را کاهش دهد.
با توجه به این واقعیتها، آمریکا اگر میخواهد راهبرد جهانی خود برای کاهش بیثباتی منطقهای و مقابله با سلطه منطقهای در خاورمیانه به مرحله اجرا درآورد، باید برای تقابل با ایران به مدت نامحدود آماده باشد. چنین تقابلی میتواند (دوباره تکرار میکنیم که میتواند) ایران را مجبور به تغییر رفتار تهدیدآمیزش میکند به خصوص اگر بهای رفتار، به اندازهای گران باشد که رهبران ایران به این برداشت برسند که موجودیتشان در معرض خطر است.
اما سران آمریکا نمیتوانند روی نتیجه کار حساب باز کنند و از این رو باید تشدید اوضاع و مسایل بلندمدت آماده باشند. اقدام نظامی علیه ایران میتواند بخشی از این راهبرد باشد البته در صورتی که بتواند به خوبی هماهنگ شده تا از تشدید وخامت اوضاع کاسته یا حتی بر آن قائق آید.
اما به هر حال این گزینه به طور کامل نمیتواند زیرساختهای هستهای ایران را نابود کند و یا نظام ایران را مجبور به دست برداشتن از سیاستهای سلطهجویانه خود کند. در حالی که گزینه نظامی زیانهای خاص خود را دارد، اما خسارتی که به بار میآورد میتواند به ایرانی میانهروتر منجر شده یا دستکم خواست و قابلیت آن را برای به چالش کشیدن آمریکا و همپیمانانش تضعیف خواهد کرد.
* سیاست آمریکا باید نظام ایران را به تغییر رفتار ترغیب کند
این گزارش در نهایت پیشنهادهایی برای سیاستگذاران آمریکایی مطرح میسازد که عبارتند از:
-با تلاش ایران برای سلطه منطقهای مقابله شود و در برابر تلاش آن برای دستیابی به تسلیحات هستهای یا حرکت ناگهانی به سمت تولید آن جلوگیری شود. در حالی که این سیاست باید در بلندمدت حفظ شود اما در عین حال باید از تهدید کافی برخوردار باشد تا نظام ایران را ترغیب به تغییر رفتار کند. تحریمهای سخت، گزینه معتبر نظامی بازدارنده، همپیمانی قوی منطقهای و موضعگیری نظامی، از بین بردن چالشهای خاصی که از سوی ایران مطرح میشود به خصوص چالشهای نظامی میتوانند تهدید لازم را علیه نظام ایران به همراه داشته باشند.
در اجرای این عوامل در کنار این راهبرد مقاومت و مقابله، سیاستگذاران آمریکایی باید مطمئن باشند که این عوامل در اولویت قرار داشته و برای تضمین هماهنگی اقدامات با ستاد شورای امنیت ملی آمریکا به طور روزمره هماهنگی داشته باشند.
* نپذیرفتن پیشنهاد مصالحه باید به منزله تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای باشد
– از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای ممانعت شود. علاوه بر تدابیر دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی دیگر، امکان مصالحه هستهای بزرگ فراهم آید ضمن این که بر این امر تصریح شود که ناکامی ایران در پذیرش این معامله به معنی تصمیم نظام ایران به دستیابی به تسلیحات هستهای خواهد بود.
آمریکا باید راهبرد بازداشتن خود را ادامه دهد ضمن این که از تعیین خط قرمز خودداری کند اما باید موقعیتی را در نظر گیرید که منجر به تغییر رویکرد به سمت آخرین تلاشهای دیپلماتیک و اقدام نظامی میشود. به منظور افزایش اعتماد بینالمللی به گزینه ممانعت، آمریکا باید بر این امر تصریح کند که هرگونه نشانههای روشن دال بر سلاح هستهای ایران موجب حملات مخرب آمریکا خواهد شد. یعنی این که دستیابی به سلاح هستهای نه تنها بازدارنده نخواهد بود بلکه موجب اقدام آمریکا خواهد شد. مطلع کردن همپیمانان درباره آخرین تلاشهای دیپلماتیک و همچنین درباره اقدامات عملیاتی قبل از حمله نظامی.
* آمریکا باید به حضور نظامی خود در منطقه ادامه دهد
– تقویت قابلیتهای نظامی متعارف آمریکا و همپیمانان تا در صورت لزوم هر گونه اقدام نظامی ایران در منطقه را با شکست مواجه سازند. آمریکا باید این گزینه را برای خود محفوظ بداند که واکنش کلی و یا نامتقارن به ایران نشان دهد. ایالات متحده آمریکا باید در هر اقدامی برای استفاده از گزینه نظامی پیروز بیرون آید. از این رو حضور آمریکا در منطقه در اندازهای که مانع مناقشه با ایران شود یا پیروز میدان بیرون آید باید اولویت شماره یک دفاعی آمریکا باشد. ناکامی آمریکا در حفظ ثبات و حمایت از همپیمانان در خاورمیانه تأثیرات عمیق منفی بر اهداف امنیتی آمریکا در شرق آسیا و دیگر مناطق خواهد داشت. باید مراقب تهدیدات سایبری ایران بود.
* آمریکا باید از سقوط نظام اسد حمایت کند
– تقویت مداوم ائتلاف رسمی و غیررسمی که یکی از قویترین کارتهای آمریکا در مقابله با ایران است. آمریکا برای حفظ این ائتلافها باید میان اقدامات ایران که آنها را اعتراضآمیز میداند و آن دسته از اقداماتی فرق بگذارد که با آنها به خاطر تحریمها و اقدام نظامی مخالف است. آمریکا باید این ریسک را انجام دهد که بشار اسد را در سوریه کنار زده، از عراق حمایت کند و مانع از درگیری شیعه و سنی در منطقه شود.
– ادامه فشارهای اقتصادی بر ایران و هدف قرار دادن تجارت نفت، نهادهای مالی و نهادهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
– روی کردن به مردم ایران و تصریح کردن این نکته به آنها که آمریکا به مردم ایران و خود ایران به عنوان یک کشور مستقل احترام میگذارد و حامی دموکراسی است.
گذاشتن پاسخ