تأمّلاتی در سیاست ( ۱۲ ) – ولایت فقیه

هر شخص عاقلی ، که اندک آشنایی با منابع اسلام دارد ، می داند که اسلام دین خاتم است و بناست تا روز رستاخیز ، متکفّل امور کلّی انسانها باشد ؛ چنانکه در روایتی نورانی و بسیار معتبر از امام جعفر صادق صلوات الله علیه آمده که فرمود : « حَلالُ مُحَمّدٍ حَلالٌ أبَداً إلى يَومِ القيامة ، وَ حَرامُهُ حَرامٌ أبَداً إلى يَومِ القيامة ، لا يَكونُ غَيرُهُ وَ لا يَجیءُ غَيرُه » « حلال محمّد همواره تا قیامت حلال است و حرام او همواره تا قیامت حرام است ، غیر از این نیست و جز این نخواهد آمد » ( الکافی ، ج ۱ ، ص ۵۸ ).

بنابراین مفاهیم و أحکام اسلام ، که در قرآن و روایات معتبر أهل بیت علیهم السلام مطرح شده ، باید نصب العین انسانها باشند ، و انسانها أعمال خود را بر اساس آنها تنظیم و با آنها تطبیق کنند. یکی از مهمترین این مسائل ، مسألهء حکومت است ؛ یعنی حکومت و حاکمان ، باید أعمال و تصمیم گیری های حکومتیشان بر اساس اسلام باشد ، به این معنی که مورد تأیید اسلام باشد. این کاملاً روشن است ، أمّا در زمانی که ، به خاطر مصالحی ، گرفتار غیبت امام زمان علیه السلام هستیم و امکان دسترسی و کسب تکلیف از آن حضرت را نداریم ، عقل حکم می کند به راهی متوسّل شویم که بیشترین احتمال را در نزدیکی با نظر امام علیه السلام دارد ، و آن ، عبارت است از رجوع به کسی که أوّلاً آگاهی کافی را نسبت به قرآن و روایات أهل بیت علیهم السلام دارد و می تواند حکم خدا را از منابع اسلام در آن شرایط خاصّ زمانی و مکانی استنباط و استخراج کند ، و ثانیاً عادل و أمین است ؛ به این معنا که دینش را به دنیایش نمی فروشد و در بیان أحکام اسلام و مصالح بندگان خدا صادق است. در روایات أهل بیت علیهم السلام نیز أمر به رجوع به چنین أشخاصی شده است ، که همانطور که گفتیم در واقع بیان همین روش عقلائی است.

این مسأله ، در واقع از مصادیق رجوع به متخصّص است که عقلاء ، صرف نظر از دین و نژادشان ، در تمامی امور مهمّشان به آن ملتزم هستند و آن را بدیهی می دانند. و به همین دلیل است که می گوئیم مسألهء ولایت فقیه ، اگر درست تصوّر شود ، از واضح ترین چیزهاست ، و به قول امام خمینی – رضوان الله علیه – « ولایت فقیه تصوّرش موجب تصدیقش می شود » ؛ یعنی اگر درست تصوّر شود و آن گونه که در واقع هست تصوّر شود ، کسی که از عقل سالمی برخوردار است و جهل یا تعصّب قوّهء تفکّرش را سلب نکرده ، به درستی آن اعتراف خواهد کرد ؛ همچنان که اگر کسی از عدد چهار تصوّر درستی داشته باشد ، به زوج بوده آن اذعان خواهد کرد ، و اگر کسی تصوّر درستی از خورشید داشته باشد ، نورانی بودن آن را نیز بلافاصله خواهد پذیرفت. فقیه بزرگوار ، شیخ محمّد حسن نجفی أعلی الله مقامه ، مؤلّف کتاب مشهور « جواهر الکلام » ، که از معروفترین و مهمترین کتب علمی است ، می گوید : « کسی که ولایت فقیه را قبول ندارد ، بوئی از فقه استشمام نکرده است. » هیچ یک از علماء و متخصّصین اسلام شناسی در طول تاریخ منکر أصل ولایت فقیه نبوده است ، و – همانگونه که گفتیم – انکار آن مثل انکار روشنائی خورشید است.

البتّه در مورد حدود و ثغور این ولایت مباحثی وجود دارد ؛ بعضی از مجتهدین ، وسعت دایرهء آن را به اندازهء وسعت دائرهء ولایت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می دانند ، و بعضی دیگر از مجتهدین وسعت آن را محدودتر می شمرند. این مسألهء دیگری است که در اینجا بنای پرداختن به آن را نداریم ، أمّا به هر حال هیچ اسلام شناسی منکر أصل ولایت فقیه نیست.

گذاشتن پاسخ